تبلیغات کلیکی و کسب در آمد لطفا کلیک کنید برای حمایت از ما

جستجو در کل مطالب این وبلاگ

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

monde5

http://takbanoo.wordpress.com/page/9/

سه اشتباه اکثر زوج ها


آگوست 9, 2009 روی 12:54 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر دسته‌بندی نشده
اسـرار بـرقـراری یك رابـطـه مـؤثـر چـیـست؟ چـگونـه یك زن آن چیزی را كه می خواهد به دست می آورد در حالی ـ كه شـریـك زنـدگیش را نیز به خواسته‌اش می رساند؟ بگذارید نگاهـی داشته باشیم به سه مشكل اصلی كه اكثر زوج هـا بـا آن دست به گریبان هستند و این که چگونه می توان آنها را حل نمود.
اشتباه 1: ایجاد ارتباط برای زیر نفوذ خود قرار دادن و زرنگیگاهی اوقات ما یك رابطه را برای به دست آورن خواسته هایمان آغاز می كنیم، خواه طرف مـقابـل تـوانایی برآوردن آن را داشته باشد یا نداشته باشد. قـهـر مـی كنـیم، اخــم می كنیم، تهدید می كنیم، چاپلوسی می كنیم و آنچه در تـوان داریم برای ایجاد احساس ناراحتی در طرف مقابلمان انجام می دهیم. این نـوع رفـتـار، گـرچـه مـمـكن اسـت موقتاً مؤثر باشد، در طولانی مدت اثر بسیار ناگواری بر سلامـت رابـطه خـواهـد گذارد. آن را رها كنید، برای خواسته و پیشنهادات نفر دیگر احترام قائل گردید. اگر او نمی تـواند خواسته شما را برآورده كند، ببینید می توانید خودتان آن را به خود بدهید.
اشتباه 2: ایجاد ارتباط برای فریب دادنبا این كه نیازی به گفتن ندارد، این یكی از خطرناكترین انواع رفتـار اسـت كـه بـسیـاری از رابطه ها را نابود می كنـد.دروغ هـا، گـزافه گـویـی ها، بازی دادن ها و نیرنگ های متداول همگی باعث پریشانی و رنجش می گردند. آنها بنیان رابطه را به لرزه درآورده و در نهایت شكافی عمیق در اعتماد به وجود می آورند.نسبت بـه خـطر آن هـوشیـار بـاشید و پیش از این كه آغاز شود متوقفش سازید. اگر این چیزی است كه برای شما آشنا به نظر می رسـد، ابتدا آن را در رفتارهای خودتان مورد سنجش قرار دهید. اگر صادق و رُك باشید، دیگر مایل به پذیرش فریب دیگران نخواهید بود. در روابط خود راستی و درستی را پیشه كنید.
اشتباه 3: ایجاد ارتباط با پیغام های متناقضپـیـام های متناقض – چیزی را گفتن ولی چیز دیگری را انجام دادن – یك شکل بـسیـار رایــج فریب و نیرنگ است. همچنـین ایـن کار مـی تواند به صورت قـول دادن لفـظی یـا عـملی و انجام ندادن آن دربیاید. پیغام های متناقض باعث پریشانی بسیار می گردند. همیشه به اعمال فرد توجه نمایید. معـمولاً اعمال نـسبت بـه گـفتـار هـمتـرازی بیـشتری با حقیقت دارنـد. اگـر گـفتـار افراد بـا اعـمالـشان تناقض بود، آنچه كه گفته می شـود را نـادیـده پـنـداریـد. درك كنید كه شخص دارای تعارض است و اجازه ندهـیـد شـمـا را نـیـز دچــار همین احساس نماید.
راه حل‌‌های دو مشكل اصلی در روابطهیچ رابطه ای بدون برقراری ارتباطات مؤثر دوام زیادی نخـواهـد آورد. مـا در سـراســر روز صحبت می كنیم (و گوش می دهیم )، اما تنها بخش كوچكی از ارتباط ما به صورت گفتاری رخ می دهد. بیشتر اوقات تصور می كنـیم كـه دیـگران گفته های ما را گوش داده و متوجه می شوند، اما عمدتاًَ این موضوع صــحت ندارد. اغلب شخص دیگر در حال اندیشیدن به آن چیزی است كه می خواهد در جواب صحبت های شما بگوید، و نوعی خیال پردازی كه هیچ ارتباطی به موضوع مورد بحث ندارد را در ذهن خود می پروراند. هنگامی كه نزاع می كنیم، می خـواهـیـم بیـش از پـیش فـهمیده شویم و واژگان همانند تیر به جلو و عقب به پرواز درمی آیند. در این شرایط، تجزیه و تحلیل مسئله می تواند دور از ذهن گردد.
بنابراین اسرار ارتباط مؤثر چیست؟ بـه دو مشكل اساسی در ارتـباطـات و نحوه حل آنها توجه نمایید. بعد از این مرحله خواهید توانست پایه های بهتـرین نـوع رابـطـه ای كـه تــا به حال تصورش را می كردید را بنیان نهید.
مشكل اول: می خـواهید حـق را بـه خود داده و ثـابت كنید كه دیگری در اشتباه است.پیش از آنكه بتوانید یك ارتباط مؤثر را آغاز كنید، باید نگاهی موشكافانه بـه قصد و غرض خـود بـیندازید. آیا برای این كه توسط دیگران فهمیده شوید ارتباط برقرار می كـنـیـد، بـرای به دست آوردن خواسته ها، یا هدف دیگری را فراسوی سخـنـانـی كـه در حـال بـیـان آنها هستید دنبال می كنید؟ بسیاری از زوج ها به مرحله ای می رسند كه فقط می خواهند ثابت كننده حق با آنها بوده و نـفــر دیـگر در اشـتـباه است (و همیشه این طور بوده است). این نـوع رابطه همانند نبرد می ماند. این سخنان مملو از خشـم و سـرزنش بـوده و سـبــب می گردند نفر دیگر احساس كوچكی نـمـایـد. حرف های رد و بدل شده در چنین رابطه ای هرگز گوش داده نمی شوند. هرچند كه آنچه با صدای واضح و بلند خوانده می شود خشم و عدالت موجود در فراسوی مراودات است.همدیگر را سرزنش نكنید و به صحبت های یكدیـگر بـا خـلوص نـیـت گـوش دهید. تصمیم بگیرید كه درصدد ثابت كردن چیزی برنیامده و در عوض راهی برای ایجاد یك پـل بـرای درك مـتـقابل پیدا نمایید. این تصمیمات در موفقیت یك رابطه بسیار مفید واقع خواهند شد.

مشكل دوم: قادر نیستید به حرف های طرف مقابل گوش دهید.به یاد داشته باشید كه یك ارتباط فقط از صحبت كردن تشكیل نشده بلكه شـامل شنیدن و گوش دادن به آنچه كه در حال بیان است نیز می باشد. ما می توانیم كارهای زیـادی برای آموختن هنر گوش دادن انجام دهیم، امـا بـرای آغـاز، بـسیار مـهـم اســت كه بدانیم اگر فـردی بخـواهـد نـقطه نـظرات خـود را كــنار گذاشته و حقیقتاً آماده دانستن درون و افكار دیگران گردد، آنگاه از روی صداقت آنچه كـه در حال گفتن است را فقط باید «بشنود.» این كار خیلی هم آسان نیست. بسیاری از ما آنچه كه می شنویم را به سرعت تعبیر و تفسیر كرده و آن را در یك شكاف آماده قرار می دهیم. برخی صحبت ها را تحریف می كـنند. برخی تظاهر به گوش دادن می كنند در حالی كه سرگرم افكار خود هستند. یك راه حل بــرای ایــن مشكل آن است كه برداشت خود را از صحبت های دیگران بــرای آنـها تكرار نمایید. بگذارید بدانند كه ارتباطات آنها چگونه درون ذهن شما تفسیر می گـردند. اجـازه دهـیـد دیــگران پـیغام های خــود را با استنباط شما منـطق سازند. و در نهایت، راغب حقیقی شنـیـدن منظور آنها باشید.

سی باور غلط در ازدواج


آگوست 9, 2009 روی 12:52 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر عمومی and tagged:
* ازدواج باعث درمان مشکلات روانی می شود.
* اساس ازدواج فقط و فقط عشق است (عشق کافی است).
* عشق مال داستانهاست و در زندگی واقعی وجود ندارد.
* ازدواج راهی برای سعادتمند شدن است.
* ازدواج راهی برای تضمین زندگی فرزندان است (از دیدگاه والدین دختران و پسران جوان).
* ازدواج راهی برای پیشگیری از انحراف فرزندان است.
* ازدواج راهی برای فرار از مشکلات است.
* ازدواج راهی برای جلب رضایت والدین است.
* دوستی قبل از ازدواج، تضمین کننده یک ازدواج موفق است.
* حالا ازدواج می کنم و بعد «او» را تغییر می دهم.
* باید با کسی ازدواج کرد که از همه نظر کامل باشد.
* زن باید وارد یک زندگی کامل شود.
* مهم این است که جوان ازدواج کند، بقیه مسایل حل می شود.
* یک ازدواج هرچند ناموفق بهتر از تجرد است.

* کسی که به خانواده خود خیلی اهمیت می دهد پس حتماً در زندگی مشترک نیز موفق خواهد بود.
* ازدواج می کنم و بعد طلاق می دهم (می گیرم).
* اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبختم، ولاغیر.
* ازدواج یعنی خوشبختی و رفاه.
* ازدواج یعنی اسارت.
* مهریه تعیین کننده موفقیت در ازدواج است.
* شاید اگر با دیگری ازدواج می کردم موفق تر بودم.
* زن و شوهر باید کاملاً شبیه هم باشند.
* زن و شوهر باید همه مسایل خود به یکدیگر بگویند.
* زن و شوهر باید کاملاً وقتشان را با هم بگذرانند.
* زن باید تابع و مطیع محض مرد باشد.
* شوهر باید همسرش را به همه خواسته هایش برساند؛ شوهر باید همه مشکلات او را حل کند.
* به هیچکس نمی توان اعتماد کرد. («مردها غیر قابل اعتمادند» یا «زن ها فریبکارند»)
* چون خودم تصمیم گرفتم باید تا آخرش بروم؛ هر قولی که می دهی باید تا آخرش بایستی.
* زن و شوهر باید در همه مسائل اتفاق نظر داشته باشند. زن و شوهر باید تابع هم باشند. زن و شوهر باید همه فعالیت هایشان مشترک باشد.
* مرد باید جلوی زنش در بیاید. به زن نباید رو داد. نباید محبتت را نشان دهی. نباید طرف مقابلت بفهمد که دوستش داری چون آن وقت سوءاستفاده می کند.
* افرادی که طلاق می گیرند حتماً افراد مشکل داری هستند. کسی که طلاق می گیرد حتماً آدم بدی بوده است.
* والدین نباید در تصمیم ما دخالت کنند اما باید زندگی ما را تأمین کنند.
* هر نوع زندگی بهتر از طلاق است.
* طلاق یعنی بدبختی.

حق طلاق با کیست؟


آگوست 7, 2009 روی 10:45 ق.ظ · طبقه بندی شده زیر زنان and tagged: ,
«طلاق» شیوه رسمى پایان دادن به زندگى خانوادگى است كه قدمت تاریخى آن با قدمت ازدواج برابرى مى‏كند. طلاق با صرف‏نظر از مضمون مشترك آن، شرایط و مقرّرات متفاوتى در ادیان و فرهنگ‏هاى گوناگون داشته است. بر خلاف نظام‏هاى حقوقى گذشته، كه معمولاً بر اراده شوهر در طلاق تأكید داشتند، نظام‏هاى حقوقى جدید به دلیل تأثیر اندیشه‏هاى مساوات‏جویانه، حركتى به سمت پذیرش «طلاق توافقى» و دیگر الگوهاى مستلزم كاهش نقش شوهر را نشان مى‏دهند.اسلام با برخى جرح و تعدیل‏ها در قاعده اولیه طلاق، كوشیده است از یك‏جانبه‏گرایى به نفع مردان، كه در بسیارى از موارد منجر به تضییع حقوق زنان مى‏گردد، جلوگیرى كند؛ ثبوت حق طلاق براى زن در فرض ناتوانى یا خوددارى شوهر از پرداخت نفقه، اعتبار قاعده «عسر و حرج» در زندگى زناشویى و نیز قاعده «اشتراط در ضمن عقد» از مهم‏ترین این جرح و تعدیل‏ها هستند
با ملاحظه چارچوب جامع” طلاق در دیدگاه اسلام” ، مى‏توان به رویكرد معتدلانه و دور از افراط و تفریط این دیدگاه پى برد: اولاً، بر خلاف مسیحیت كاتولیك، كه بجز در مورد ثبوت زناى زن اصولاً مشروعیتى براى طلاق قایل نیست، اسلام ضمن تقبیح طلاق، مشروعیت حقوقى آن را امضا كرده است. از این‏رو، زن و شوهرى كه به هر دلیل دچار ناسازگارى‏هاى شدید زناشویى مى‏شوند، ناگزیر نخواهند بود به رابطه بیمارگونه خود ادامه دهند. همچنین در فرض نامشروع بودن طلاق، نگرانى از ناكامى و شكست در روابط زناشویى، بسیارى از افراد را از تشكیل خانواده بازمى‏دارد و این امر طبعا گسترش روابط جنسى نامشروع را در پى خواهد داشت. اما آن دسته از نظام‏هاى حقوقى، كه همانند اسلام به طلاق جنبه شرعى و قانونى مى‏دهند، با این مشكل روبه‏رو نیستند. البته این هرگز به معناى كنار آمدن اسلام با طلاق نیست؛ چرا كه بر حسب روایات دینى، طلاق مبغوض‏ترین عمل حلال به شمار آمده است.ثانیا، در دیدگاه اسلام، حق شوهر در امر طلاق پذیرفته شده است. مجموعه‏اى از تفاوت‏هاى جنسى طبیعى بین زن و مرد و نیز تفاوت‏هاى جنسیتى در نقش‏هاى اجتماعى موجب گردیده‏اند اسلام حق طلاق را براى شوهر قایل شود. به نظر مى‏رسد بى‏توجهى به این تفاوت‏ها، آن‏گونه كه در جوامع غربى مشاهده مى‏كنیم، تأثیر بسیارى بر افزایش طلاق دارد.ثالثا، اسلام با برخى جرح و تعدیل‏ها در قاعده اولیه طلاق، كوشیده است از یك‏جانبه‏گرایى به نفع مردان، كه در بسیارى از موارد منجر به تضییع حقوق زنان مى‏گردد، جلوگیرى كند؛ ثبوت حق طلاق براى زن در فرض ناتوانى یا خوددارى شوهر از پرداخت نفقه، اعتبار قاعده «عسر و حرج» در زندگى زناشویى و نیز قاعده «اشتراط در ضمن عقد» از مهم‏ترین این جرح و تعدیل‏ها هستند.نكاتى كه بیان شدند در قوانین مدنى ایران به طور كامل لحاظ گردیده‏اند. به موجب ماده 1133 قانون مدنى «مرد مى‏تواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاق دهد.» ماده 1129 هم مى‏گوید: «در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه و عدم امكان اجراى حكم محكمه و الزام او به دادن نفقه، زن مى‏تواند براى طلاق به حاكم رجوع كند و حاكم شوهر او را اجبار به طلاق مى‏نماید؛ همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.»
بر حسب ماده 1130 قانون مدنى نیز در صورتى كه براى محكمه ثابت شود دوام زوجیت موجب عسر و حرج است، زن مى‏تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاى طلاق كند. قاعده «اشتراط وكالت زن در طلاق» نیز در ماده 4 قانون ازدواج مصوّب سال 1310 لحاظ گردیده است. بر حسب این قاعده، زن مى‏تواند در عقد نكاح یا عقد لازم دیگرى، وكالت خود را از طرف شوهر در اجراى صیغه طلاق شرط كند و این شرط مى‏تواند مطلق یا مقیّد به شرایطى خاص باشد؛ مثلاً، در صورتى كه شوهر با او بدرفتارى و ناسازگارى كند.متأسفانه به دلیل مشكلات گوناگون اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در ایران، شاهد افزایش قابل توجه میزان طلاق در دهه‏هاى گذشته، به ویژه در مناطق شهرى، بوده‏ایم. نسبت طلاق به ازدواج در سال‏هاى 1365، 1370، 1375 و سه ماهه اول 1382 به ترتیب، 10، 9، 8 و 14 درصد بوده است. در عین حال، شروط متعددى كه بر اساس قاعده «اشتراط ضمن عقد» به منظور حمایت از زنان در عقدنامه‏هاى ازدواج درج شده، با صرف نظر از برخى مناقشات فقهى در اعتبار آن‏ها، در محدود ساختن شوهران، بى‏تأثیر نبوده‏اند. همچنین قبح فرهنگى طلاق، كه از نگرش منفى مذهب متأثر است، تصمیم به طلاق را براى بیشتر زوج‏ها دشوار مى‏نماید. به نظر مى‏رسد بیشتر زوج‏هاى ایرانى، كه در زندگى زناشویى خود دچار ناسازگارى مى‏شوند، تنها پس از آنكه تمامى درها را به روى خود بسته مى‏بینند، تصمیم به طلاق مى‏گیرند.

هشت راهکار برای شکستن سکوت مردان


آگوست 7, 2009 روی 10:44 ق.ظ · طبقه بندی شده زیر آموزش همسرداری
1- وقتی از همسرتان می خواهید که کاری را انجام دهد بهتر است بگویید: می شه این کار رو انجام بدی؟ نه این که می تونی این کار رو انجام بدی.بیشتر زنان در این مواقع از کلمه «می تونی» استفاده می کنند، چرا که به نظر می رسد مودبانه تراست. ولی در این صورت، شما از همسرتان درباره توانایی او سوال می کنید تا این که به او بگویید کاری را انجام دهد. مردان ترجیح می دهند که درخواست شما مستقیم باشد. هر چند ممکن است که در ابتدا برای شما سخت باشد ، ولی بهتر است درخواست هایتان را مستقیماً به انها بگویید. بیشتر مردان صحبت مستقیم را به ایما و اشاره ترجیح می دهند.
2- رک و مستقیم با آنها صحبت کنیدسعی کنید که دقیقاً آن چه را که مد نظر دارید به آنها بگویید و تنها به سرنخ ها و نشانه ها نپردازید که بعد هم از آنها انتظار داشته باشید تا منظور شما را دریابند. زنان بیشتر از مردان قادر به این کار هستند . پس ساده و بی پرده مسایل را مطرح کنید.

3- مختصر و مفید حرفتان را بزنید.مردان توجه چندانی به جزییات اطراف خود ندارند. مثلاً برای آنها مهم نیست که پرده های خانه فلانی چه رنگی بود یا بلوز پشمی فلان خانم دست باف بود یا حاضری؟ پس سعی کنید تا حد امکان از پرداختن به جزییات نزد همسرتان چشم پوشی کنید مگر این که او مرد نکته سنج و ظریفی باشد که این هم بسیار نادر است.

4- وقتی از او می خواهید که نظرش را راجع به چیزی بدهد، مطمئن شوید که منظورش را فهمیده اید، در غیر این صورت دوباره بپرسید تا مطمئن شوید.مثلاً وقتی می خواهید لباسی را بخرید و از او نظرش را می پرسید شاید بگوید که چندان برایش مهم نیست و هر چه که شما بپسندید او هم می پسندد. ولی وقتی که لباس را خریدید ممکن است رنگش را چندان جالب نداند. بنابراین قبل از خرید بهتر است رنگ لباس را به او نشان دهید تا نظرش را دقیقاً بدانید حتی اگر بگوید برایش فرقی ندارد.

5- او را به گوش نکردن به حرف هایتان متهم نکنید.این کار شما حس تحقیر و ناپختگی را در او ایجاد می کند و او شما را ، همانند کنترل کننده ای برای خود خواهد دید. مطالب و گفته های خود را کوتاه کنید و فرض کنید که او هم گوش می کند.

6- درک کنید که زنان بیشتر از مردان به گوش کردن بها می دهند.برای یک زن، گوش دادن به صحبت طرف مقابل در حکم راهی برای بیان عشق و علاقه به او و حتی منعکس کننده یک ارتباط است. ولی برای یک مرد، نه.

7- وقتی که به شما گوش می دهد از او تشکر کنید:مردان به این نوع تایید و تصدیق از جانب شما نیاز دارند، به خصوص که در حیطه روابط میان شما هم باشد. آنها اغلب احساس می کنند بر لبه پرتگاهی قرار دارند و نمی توانند نیازها و خواسته های همسرشان را کاملاً دریابند. به همسرتان کمک کنید تا اعتماد به نفس بیشتری را حس کند و این کار را با تقدیر و تشکر از تلاش هایش انجام دهید. این برخورد شما اشتیاق او را برای تلاش در جهت بهبود ارتباط با شما بیشتر خواهد کرد.

8- زمانی که با دوستان و نزدیکان تان هستید به آنها بگویید که همسرتان چقدر شما را درک می کند.با این کار شما، او احساس می کند که یک مرد افسانه ای و اسطوره ای است و به زودی او نیز شنونده خوبی برای شما خواهد بود.

زودتر از همسرتان به خواب نروید!


آگوست 7, 2009 روی 10:42 ق.ظ · طبقه بندی شده زیر آموزش همسرداری
می‌توان گفت تقریباً همه مردها نفوذ‌ پذیرند، به‌شرط آنکه شما نافذ خوبی باشید . سعی کنید شیوه نفوذ همسر خود را بشناسید و با تأمل و سنجیده در این مسیر گام بردارید.
در این راستا خوب است بدانید:
1- شاید یکی از دلایل این‌که شما بیش از دیگران از زندگی‌تان گله‌مندید این است که به جزئیات بیش از حد توجه می‌کنید.اگر در مسئولیت‌های زندگی کوتاهی کنید، محکوم به شکست خواهید بود و همسرتان را نیز وادار به شکست می کنید.2- این شما هستید که اقتدار و غرور مردانه یک مرد را شکل می دهید و بهبود می بخشید.
3- هرگز شوهرتان را با شخص دیگری مقایسه نکنید؛ مگر آنکه در آن مورد برتری با همسر شما باشد.
4- از لحاظ خلقی، خود را به ایده‌‌‌آل همسرتان، نزدیک و نزدیک‌تر کنید.
5- توقعات و نیازهای مالی خود را فقط زمانی مطرح کنید که مطمئن باشید شوهرتان قادر به برآوردن آنهاست.
6- در برنامه‌ریزی‌های مالی چنان تصمیم بگیرید که هرگز باعث ضرر نشوید.
7- بدون هماهنگی با همسرتان برای مهمانی رفتن، مهمانی برگزار کردن و مواردی از این دست، تصمیم نگیرید.
8- تا کاملاً مجبور نشده‌اید، سعی کنید بدون همسرتان در برنامه‌های تفریحی و مسافرت‌ها شرکت نکنید.
9- بکوشید لحظاتی که با همسرتان دارید، کاملاً پرانرژی و بانشاط باشید.
10- در مجالس دوستانه، سعی کنید همواره توجه‌تان معطوف به او باشد.
11- حریم اطلاعات زندگی خود را حفظ کنید، هیچ لزومی ندارد که مسایل و مشکلات شما و شوهرتان در سطح فامیل، عمومی گردد.
12- اگر در مسئولیت‌های زندگی کوتاهی کنید، محکوم به شکست خواهید بود و همسرتان را نیز وادار به شکست می کنید.
13- نقاط مثبت و ضعف مرد خود را بشناسید و بپذیرید و با این وجود باز هم به او توجه کنید.
14- دقت کنید ممکن است نیازهای زناشویی زن و مرد با هم متفاوت باشند، ولی با هم در تقابلند.
15- سعی کنید هیچ وقت زودتر از همسرتان به خواب نروید!
16- به کلیه نیازهای همسرتان همواره رسیدگی کنید.
17- فراموش نکنید شما برای حصول به رضایت، آرامش و احتیاجات خود، زمانی موفق خواهید بود که همسرتان را از تمامی این جهات تامین کنید.
18- سالگرد ازدواج و تاریخ تولد همسرتان را فراموش نکنید.
19- به مناسبات و بهانه‌‌‌های مختلف، گاهی برایش هدیه تهیه کنید.
20- هرگز هدایای دریافتی از او را، حتی اگر بی‌مصرف بودند، به کسی نبخشید.
21- از عودت یا تعویض هدیه، در هر شرایطی بپرهیزید.
22- از کلیه هدایایش، حتی آن‌هایی که مطابق میل و سلیقه شما نبوده، برای یکبار هم که شده، درحضور خودش استفاده کنید.
23- رفتار خود را گاه‌گاهی ارزیابی کنید.

با همسرتان صادق باشید اما …


آگوست 9, 2009 روی 12:56 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر آموزش همسرداری
كلمات در زندگی ما نقش مهمی ایفا می كنند و شاید بتوان گفت شاهرگ حیاتی فعالیت های زندگی ما می باشند. در گفتگو نباید كلمات را به بازی بگیریم. باید تا آنجا كه ممكن است صادقانه صحبت كنیم. اما متأسفانه در جوامع امروز از صداقت ، بیشتر سوء استفاده می كنند تا استفاده. در بسیاری از زندگی های زناشویی ، طرفین صداقت داشتن را با بی گذشت بودن و یا خرده گیری اشتباه می كنند. این عده دائماً در تب و تاب هستند تا بگویند: تو دیروز فلان حرف را به من زدی ، تو با پدرم چنان كردی و … متأسفانه اینگونه برداشت های غلط از صادق بودن، بیشتر باعث از هم پاشیدن زندگی می شود تا این كه بتواند بنیان آن را مستحكم كند. اگر بتوانید مفهوم واقعی صداقت را دریابید و طعم صادق بودن را بچشید خواهید دید كه زندگی هر روز بهتر و قشنگ تر می شود.
اجازه دهید با ذكر چند مثال ، این مسئله را بیشتر بررسی كنیم. گاهی زنی یك رفتار غلط از شوهر خود می بیند و بعد شروع به خرده گیری می كند. و دائماً یك اشتباه كوچك را عنوان می كند تنها به دلیل این كه خواسته با شوهرش صادقانه رفتار كند.
یا این كه مردی بیرون از خانه اشتباه كرده و كاری را به غلط انجام داده است سپس آن را برای همسرش بازگو می كند تا بدین طریق ، هم بار گناه خودش را سبك تر كند و هم با همسرش صادقانه رفتار كرده باشد. یا گاهی اوقات زن یا شوهر ضعفی را از همسر خود می بیند و سپس بدون توجه به عواطف و احساسات طرف مقابل می گوید:” چرا درآن مهمانی نتوانستی مثل شوهر خواهرم باشی و یا مثل شوهر دوستم رفتاركنی؟” و یا مرد می گوید:” تو هیچ وقت نمی توانی مثل زنان دیگر باشی” و … باید بدانید هیچكدام از این رفتارها به معنی صداقت در گفتار و كردار نیست.منظور از گفتار صادقانه این است كه شما احساسات واقعی خود را طوری بیان كنید كه دیگران بتوانند راحت تر شما را درك كنند و در عین حال موجب رنجش و دلخوری كسی هم نشوید.
باید همواره در نظر داشته باشید، بیان كردن شكایت ها و مسائل كوچك و قابل اغماض به معنی صداقت داشتن نیست، بلكه اگر بخواهید دائماً این مسائل را عنوان كنید، از عنوان كردن مسائل اساسی و مهم زندگی غافل می شوید. آنچه به تجربه ثابت شده است برای هیچكس حتی نزدیكترین افراد مثل پدر، مادر، برادر و خواهر خوشایند و قابل تحمل نیست كه دائماً به شكایات و ناله های شما گوش دهند.
اصولاً برخورد كردن با افرادی كه همیشه از همه چیز شكایت می كنند و دائماً در حال غرغر كردن هستند، یك شكنجه روانی است و ذهن هر فردی را آزار می دهد. البته ناگفته نماند كه این افراد به ندرت می توانند به آنچه كه در زندگی می خواهند دست یابند.
اگر شما از شوهرتان می خواهید تا كاری را برایتان انجام دهد سپس متوجه می شوید كه او از انجام آن كارممانعت می كند و یا به نحوی پشت گوش می اندازد، سعی كنید غرغر نكنید. بلكه راه دیگری را برای انجام آن كار انتخاب نمایید و یا از انجام آن صرف نظر كنید.


یكی دیگر از اشتباهاتی كه اكثر خانمها دانسته یا ندانسته مرتكب می شوند این است كه دائماً در گذشته زندگی می كنند. سعی می كنند خاطرات گذشته را در ذهن خود زیر و رو كنند و از بیان خاطرات گذشته مطلبی را برای گفتگو و صحبت انتخاب كنند.
مهم نیست كه حرف یا شكایتی را كه از گذشته دارید چقدر برایتان مهم است بلكه مهم آن است كه هرگز آن را به زبان نیاورید، زیرا گذشته گذشته است ، نه شما و نه هیچكس دیگر قادر نیست آن را عوض كند. تنها با به زبان آوردن و تكرار خاطرات تلخ گذشته ، لحظات خوش حال و آینده را خراب می كنید. ممكن است شوهر شما در گذشته مرتكب اشتباهی شده باشد، یا بر اثر ناآگاهی یك موقعیت خوب را از دست داده باشد و یا پولی را در راه غلط خرج كرده باشد. اگر او مرتكب چنین اشتباهاتی شده باید بداند كه كارش غلط بوده و وقتی فهمید كه كارش اشتباه بوده دیگر نباید درباره آن اشتباه حرف بزنید، یا به نحوی سعی كنید آن را به رویش بیاورید. زیرا انجام چنین كاری باعث برهم خوردن آسایش شما و خانواده می شود. چه بسا كه موجب رنجش بیش از حد شوهر شما و یا موجب بی اعتنا شدن او نسبت به شما و حرف های شما شود. اگر با تكرار خطاها و گناه هایی كه یك شخص مرتكب شده مانع شویم كه او گذشته را فراموش كند چنین كاری ، خود گناه بزرگتر و نابخشودنی تری خواهد بود.
اگر شما فردی هستید كه چنین عادتی دارید سعی كنید هر چه زودتر این عادت بد را فراموش نمایید. زیرا با ادامه این كار همسرتان را برای همیشه از خودتان دور می كنید. زیرا او دائماً وحشت دارد از این كه مبادا هر بار كه به صحبت كردن با شما می پردازد یك كلمه و یا حرف، شما را به یاد گذشته بیندازد و موجب شود شما تمام خاطرات تلخ گذشته را به میان آورید. ناگفته نماند تنها زنان نیستند كه ممكن است چنین رفتاری داشته باشند. بسیاری از مردان هم دائماً در حال غرزدن هستند. حتی در كوچكترین موارد هم از خود گذشت نشان نمی دهند. نقش منفی و ویران كننده این دسته از مردان در زندگی زناشویی كمتر از نقش زنان نیست، همانطور كه” اریك برن ” یكی از صاحبنظران در این زمینه می گوید:” در هر بازی و دغدغه همیشه دو طرف لازم است، اگر نمی خواهید بازی كنید، پس اصلاً بازی را شروع نكنید”. اگر بخواهیم این مسئله را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. می توان گفت كه نباید با گفتن یك حرف و یا جمله بی مورد و نسنجیده دعوا و ناسزاگویی را شروع كنیم.
اگر از طرفی دیدید كه چنین دعوایی در حال شروع شدن است بلافاصله از اتاق خارج شوید. با انجام چنین كاری می توانید از ادامه آن دعوا جلوگیری كنید.


اگر متوجه شدید شوهر شما به دنبال شما از اتاق خارج شده تا به دعوا و شكایت ادامه دهد به او بگویید : من هرگز نمی خواهم به این حرفها گوش دهم و هر بار كه تو با من این چنین رفتار می كنی موجب می شوی از علاقه من نسبت به زندگی و خودت كم شود. البته نباید فراموش كنید تا آنجا كه ممكن است این حرفها را آرام و با نزاكت به زبان آورید، تا وضع از آنچه كه هست بدتر نشود.
گروهی از مردان كمتر شكایت می كنند. متأسفانه این عده كاری می كنند كه به مراتب از نق زدن بدتر و در ویران كردن زندگی نقش عمیق تری دارد. این گروه از مردان ، با زنان و فرزندان خود طوری رفتار می كنند كه آنها به ندرت جرئت پیدا می كنند حرفی را خلاف میل آنان بزنند و یا اشتباهی را كه انجام داده اند عنوان كنند. متأسفانه این دسته از مردان فكر می كنند منظور از اقتدار، صلابت و جوانمردی و بی توجه بودن به حرف زنان است. و یا اینكه باید زنان را موجودات معیوب و از نظر فكر و روان ناقص بدانند. متأسفانه در برخی از جوامع اینگونه عقاید حاكم است، و موجب تشویق مردان به داشتن چنین عقاید نادرستی می شود. این گروه از مردان هرگز به عواطف و احساسات زنان توجهی نكرده و نقش آنان را در زندگی خود ناچیز می شمارند. اگر شوهر شما جزء این گروه از مردان است، مؤثرترین راه برای جلوگیری از گسترش این گونه عقاید نادرست این است كه از او بخواهید زندگی خود ش را بدون حضور شما و یا زندگی دوست و همكارش را بدون حضور زنانشان در نظر بگیرند آن وقت خود به پوچ بودن عقاید خود پی می برند.
دوستی می گفت : پس از آنكه عمری را با شوهرم گذراندم تا این اواخر از یك مسئله مهم و اساسی غافل بودم. من همیشه شوهرم را تشویق می كردم تا هر چه كه در ذهن دارد به زبان آورد. هرگاه كه شوهرم مثل مجسمه ابوالهول در گوشه ای می نشست، از او می خواستم به من بگوید چه چیزی موجب ناراحتی و رنجش او گشته است. روزی در جواب من گفت:” مرا تنها بگذار”. از شنیدن این حرف ناراحت شدم و بیشتر اصرار كردم تا برایم بگوید چه چیزی موجب ناراحتی او گشته است . آن وقت در جوابم گفت:” برو بیرون”. بعد از شنیدن چنین حرفی فكر كردم شوهرم هرگز نمی خواهد با من صحبت كند. چند روز بعد خودم از مسئله ای ناراحت شدم و پس از چند لحظه ، ناراحتی من تبدیل به عصبانیت شدید شد. پسرم چند بار اصرار كرد تا برایش بگویم چه چیز موجب ناراحتی من گشته است، چیزی نمانده بود به او بگویم، ( از اینجا بیرون ). زیرا آنچه كه در آن لحظه احتیاج داشتم سكوت بود تا خشمم فرو بنشیند و بتوانم دوباره آرام شوم. هر بار كه پسرم می آمد می پرسید كه چه چیز موجب ناراحتی من شده است، تحمل صدای او برایم غیر ممكن بود. در آن لحظه بود كه منظور شوهرم را از گفتن آن جمله ناخوشایند فهمیدم.
فراموش نكنید كه گاهی مشكلاتی در رابطه با كار یا مسائل دیگر پیش می آید كه شوهر شما احتیاج به سكوت دارد تا بتواند افكارش را متمركز كرده و راه حلی برای رفع آن مشكل پیدا كند پس اگر گفت:” مرا تنها بگذار” فكر نكنید منظورش این است كه نمی خواهم با تو حرف بزنم. بلكه می خواهد بگوید در آن لحظه به سكوت احتیاج دارد، نه به مصاحب.

چگونه در دل شوهر راه یابیم ؟


آگوست 9, 2009 روی 1:01 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر آموزش همسرداری
1- با شوهری که از سر کار می آید چه رفتاری دارید؟
الف- چه باید کرد؟1- سلام و احوالپرسی معمول منتها با خوشرویی و گفتن «خسته نباشید».
2- گرفتن کیف، کت و بسته های خریداری شده
3- دادن خبرهای خوش
4- آرام کردن فرزندان و هر یک را به کاری مشغول کردن.
5- سریع آماده کردن میز غذا یا چیدن سفره.
6- پرس و جو از اوضاع کاری روز و فرصت دادن به مرد تا حرف هایش را بزند.
و خلاصه به هر طریق می توانید احساس خوب خود را از ورود شوهر به منزل ابراز کنید.
حرف دیل کارنگی یادتان باشد که می گوید :«تبسم خرجی ندارد ولی سود بسیاری دارد.»گاهی بعضی از مردها حسادت خود را پنهان می کنند و قدرت ابراز آن را ندارند، آن وقت دچار دردی درونی می شوند که پیامدهای آن خوشایند نیست. خانم ها باید متوجه این خصیصه مردها باشند. از سوی دیگر، شوهر با حسادت خود به طور غیرمستقیم به همسرش نشان می دهد که چقدر دوستش دارد.
ب- و اما چه نباید کرد؟
1- بی اعتنایی و سرد رفتار کردن.
2- در خواست انجام کاری پیش از غذا خوردن.
3- گله و شکایت از بچه ها و یا شکوه و شکایت از کارهای روزانه.
4- درخواست پول یا بیان سایر توقعاتی که احتمالاً برای مرد مشکل آفرین است.
شاید بگویید این موارد پیش پا افتاده است، اما لطفاً صادقانه پاسخ دهید، آیا با وجود آگاهی از این موارد جزئی، به آنها عمل می کنید یا فقط گاهی یکی – دو تایی را اجرا می کنید؟
2- اگر شوهرتان دیر به منزل بیاید با او چه رفتاری دارید؟
یکی از عمده ترین اختلاف های زوجین، دیر آمدن مرد به خانه است. طبیعی است هیچ مردی حق ندارد بدون دلیل موجه دیر به خانه برود. اما خانم ها هم نباید در صورت دیر آمدن مرد به منزل، جنجال به پا کنند. خانم ابتدا باید علت واقعی را پیدا کند تا از روی حدسیات و افکار منفی خود واکنشی نشان ندهد که رابطه را پر از خشونت و مشاجره کند.
زن باید علت دیر آمدن را سؤال کند وگرنه مرد فکر می کند این موضوع برای زن بی اهمیت است، اما در عین حال زن باید سؤال خود را با لحنی آرام مطرح کند، آن هم پس از این که شوهر شام خورد و کمی استراحت کرد. زن باید او را متوجه کند که به خاطر نگران بودن چنین پرسشی کرده است. با این برخورد ، شوهر مجبور می شود با حوصله و به نرمی دلیل دیر آمدنش را توضیح دهد.
اما اگر زن لحن تند و غیر دوستانه ای داشته باشد مرد احساس می کند مورد بازخواست قرار گرفته، از طرفی هم خسته و گرسنه است بنابراین ممکن است حتی با لحن زننده ای مثلاً بگوید «به تو مربوط نیست»، یا سکوت کند.
مردی می گفت «شغلم طوری است که اکثراً نمی توانم سر ساعت به منزل برسم، هر چند همسرم از این وضعیت با خبر است اما تا می رسم غُرولند می کند. من هم دیگر به این رفتارش عادت کرده ام و دیگر تلاشی برای سر وقت رسیدن نمی کنم. از این که فکر می کنم او به من ظنین است عصبانیتم دو برابر می شود.»
البته بهتر است مرد در این صورت تلفنی به خانم خبر دهد، اما به او حق بدهید که شاید گاهی تلفن دم دست او نباشد. برخی از مردها هم می گویند اگر هر بار به خانه تلفن کنیم همسرمان عادت می کند، آن وقت اگر یک بار نتوانیم زنگ بزنیم بیشتر نگران می شود.
اما از اینها گذشته، کمی هم باید مسئله را از دید خانم ها بررسی کنیم. بیشتر زنان مایلند ساعت دقیق آمدن همسرشان را بدانند. اما منظور آنها بازخواست یا کنجکاوی نیست بلکه می خواهند غذا را طوری آماده کنند که به محض ورود همسرشان، غذا را بکشند. حالا شما خود را به جای همسری بگذارید که نمی داند کِی پلو را دم کند تا نسوزد، کِی خورش را بار بگذارد که به موقع حاضر شود، به بچه ها غذا بدهد یا نه و خلاصه دهها مورد دیگر که به سلیقه شخصی زنان مربوط می شود. اگر شوهر دیر کند تمام نقشه های همسرش را به هم می ریزد. در حالی که وقت شناسی حداقل احترامی است که مردان می توانند به زحمت های روزانه همسرشان بگذارند.
از یاد نبریم نهایت آرزوی هر زن، فراهم کردن شرایط آسایش و راحتی برای شوهرش است. باید قبول کرد که وقتی او یکی دو ساعت را در نگرانی و اضطراب به سر برده باشد، نمی تواند خوش آمدگوی خوبی به هنگام ورود شوهرش باشد.

در اینجا باید به زنان خوب و دوستدار شوهر توصیه ای کنیم. شما که دوست ندارید به تنهایی غذا بخورید و حتماً باید شوهرتان در کنارتان باشد لازم است به نکته ای ظریف توجه کنید. اگر مایلید او هرچه زودتر وضع مالی اش را بهبود بخشد و خواسته هایتان را برآورده سازد، باید خود را برای این گونه دیر آمدن ها آماده کنید. زیرا همیشه چنین فرصت کاری خوبی برای همسرتان مهیا نیست. در چنین مواقعی باید برای خود سرگرمی سالمی پیدا کنید تا هم شوهرتان آسوده خاطر به کارهایش برسد و هم شما هنری بیاموزید، یا تخصصی پیدا کنید. زنان موقعیت شناس، شغل شوهر را دست کم نمی گیرند، زیرا موفقیت مرد، بازده اقتصادی خوبی خواهد داشت و رفاه خانواده بیشتر می شود. در ثانی رضایت خاطری که از این بابت به مرد دست می دهد تأثیر مطلوبی بر روابط زناشویی می گذارد. مردی که از کارش راضی است به نسبت مردان دیگر در خانه خوش اخلاق تر است و در برابر ناملایمات صبوری بیشتری نشان می دهد. البته زنان در صورتی باید چنین فرصتی به شوهر خود بدهند که مدت آن قابل قبول باشد وگرنه شوهر باید در برنامه کاری خود تجدید نظر کند، زیرا زندگی فقط کار و مادیات نیست.زنان موقعیت شناس، شغل شوهر را دست کم نمی گیرند، زیرا موفقیت مرد، بازده اقتصادی خوبی خواهد داشت و رفاه خانواده بیشتر می شود. در ثانی رضایت خاطری که از این بابت به مرد دست می دهد تأثیر مطلوبی بر روابط زناشویی می گذارد. مردی که از کارش راضی است به نسبت مردان دیگر در خانه خوش اخلاق تر است و در برابر ناملایمات صبوری بیشتری نشان می دهد.3- با «سکوت شوهر» چه برخوردی کنیم؟
بیشتر خانم ها از سکوت شوهر در خانه سراسیمه و نگران می شوند، نشاط خود را از دست می دهند و این سکوت را به خود نسبت می دهند و پیش خود فکر می کنند: دوباره از چه دلخور است که حرف نمی زند. آیا ممکن است دیگر مرا دوست نداشته باشد؟ این حق خانم هاست که از مسائل شوهر خود مطلع باشند. یک زن دوست دارد شوهرش تمام اسرارش را با همسر در میان بگذارد، تا هم احساس غریبه بودن نکند و هم این که دوست دارد سنگ صبور شوهر خود باشد تا شاید بتواند کمکی کند. اما خانم ها باید به این مورد هم توجه کنند که بیشتر شوهرها مایل نیستند مشغله های فکری شان را با همسر خود در میان بگذارند چون می ترسند او را دچار نگرانی و اضطراب کنند. به علاوه چون مطمئن هستند از عهده حل مشکل بر می آیند فکر می کنند تا آن وقت نباید به همسرشان چیزی بگویند. گرچه نمی شود این رفتار را صد درصد تأیید کرد اما آنها با حسن نیت چنین می کنند. همسرتان فقط می خواهد شما ناراحت نشوید. مردی که تمام مشکلات کاری خود را با همسرش در میان بگذارد در واقع بخشی از بار آن را به دوش او منتقل می کند. به جای این که از شوهرتان انتظار داشته باشید تمامی افکار و اسرارش را با شما در میان بگذارد، به او فرصت دهید تا تنها بماند. در ضمن شرایط آرامش او را مهیا کنید و تا می توانید مهربانی کنید. این رفتار باعث می شود شوهرتان در کمال آسایش به مشکلش بیندیشد و برای حل آن اقدام کند. در چنین خانه ای است که مرد می تواند تمام غصه هایش را فراموش کند.
4- مواظب حسادت های شوهرتان باشید
برای داشتن حس تفاهم با شوهرتان باید بدانید که او چه روحیه ای دارد. آیا انتظار دارید از همکار شوهرتان تمجید کنید و او ناراحت نشود؟ اگر می خواهید همیشه در قلب شوهرتان جای داشته باشید هیچ گاه بیش از حد از مردی نزد او تعریف نکنید. هیچوقت چیزهایی را که از دیگران یاد می گیرید با آب و تاب پیش او بازگو نکنید. از کجا می دانید به غرور شوهرتان برنخورده است؟ گاهی بعضی از مردها حسادت خود را پنهان می کنند و قدرت ابراز آن را ندارند، آن وقت دچار دردی درونی می شوند که پیامدهای آن خوشایند نیست. شما باید متوجه این خصیصه مردها باشید. از سوی دیگر شوهرتان با حسادت خود به طور غیرمستقیم به شما نشان داده است چقدر دوست تان دارد.
5- غرغر کردن چاره کار نیست
در بیشتر مواقع حرف هایی که خانم ها می زنند درست و منطقی است، اما در زمان و نحوه بیان مطلب اشکال است. اگر نتیجه کاری خوب بود می توان تکرارش کرد، اما اگر حاصل منفی بود باید شیوه دیگری در پیش گرفت. شما با سرزنش، غرولند، بداخلاقی و رنجور نمایی فقط مرد را از خانه فراری می دهید! خانه محل آسایش و آرامش همسر شماست. اگر دائماً خطاهای او یا مشکلات خود را به رخش بکشید عاقبت می گریزد و به جایی پناه می برد که از این مزاحمت به دور باشد (البته این مطلب به معنی تأیید این رفتار مردان نیست). رگ خواب شوهرتان را به دست آورید، آن وقت همه چیز درست می شود. با گوشه و کنایه حرف زدن و زخم زبان را از صحبت های خود حذف کنید.
به مردان عاشق نیز توصیه ای می کنیم: برای این که روح زن را شاداب و با نشاط سازید باید بخشی از اوقات فراغت خود را فقط به او اختصاص دهید. یک زن نیاز به توجه و احساس امنیت دارد. از یاد نبریم زن ها از طریق محبت و عشق ورزی بهتر و راحت تر با مردان کنار می آیند تا با اهدای قطعه ای جواهر. به همسرتان اجازه دهید گاهی خودش را برای شما لوس کند. مگر مردان گاهی خود را لوس نمی کنند و متوقع نیستند نازشان را بکشند؟!
گاهی پیش می اید که زن با رنجورنمایی یا نق زدن می کوشد محبت شوهرش را جلب کند. در چنین موقعیتی شوهر آگاه و دانا، زن را درک می کند و هرگز او را مجبور به اعتراف نمی کند که هدفش چیز دیگری است.
«گاهی دست نوازش، کنار او نشستن و صحبتی صمیمانه، معجزه می کند.»
افسوس که ما خودخواهانه به ندرت چنین می کنیم. زنان گاهی فقط نیاز به گوش شنوا دارند. با گفتن و گله کردن و گاهی از چیزی شکایت کردن روحشان را سبک می کنند. مرد خوب همواره این فرصت را به همسرش می دهد. به حرف های او گوش بدهید و او را تأیید کنید. این عمل را نه به صورت مکانیکی، بلکه از روی رغبت و با تمام وجود و به خاطر دل او انجام دهید.
«در این جهان نیاز به دوست داشتن و ستایش شدن، بیش از نیاز به نان است.» مادر ترزا

نقش های زن نسبت به شوهر

آگوست 9, 2009 روی 1:03 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر آموزش همسرداری
نقش هایی نیز وجود دارد كهاز طرف زن بایستی مورد توجه خاص قرار گیرد . در صورتی كه زن نسبت به این نقش ها توجه داشته باشد و آنها را انجام دهد ،بهایجاد استحكامدر خانوادهكمك كرده است. این نقش ها عبارت است از :
1- 3:احترام و تكریم شوهر ـ با توجه به این كه در زندگی زناشویی نقش محبت و اظهار عواطف بیشتر مناسب ساختار روانی و جسمی زن است و احساس دلگرمی و اطمینان خاطر را شوهر باید در فضای خانواده ایجاد كند ، زن بایستی دقت داشته باشد كه احترام او نسبت به شوهر هم یك نیاز روانی و عامل علاقه و محبت بیشتر شوهر نسبت به اوست .
2- 3 :همدلی و همراهی با شوهر ـ زن بایستی در مسائل و مشكلاتی كه شوهر در اداره زندگی در پیش روی خود دارد با او همدلی كند و این همدلی را به صورت های مختلف ابراز نماید . احساس همدلی كه شوهر در همسر خود مشاهده می كند ، جرئت و شهامت برای مقابله با سختی ها و نیروی روانی او را افزایش می دهد .
3- 3 :شاكر بودن و قناعت پیشگی ـ معمولاً تأمین زندگی به عهده مرد است و گاه اتفاق می افتد كه كمبودها و نارسایی هایی از این نظر در زندگیبهوجودآید . این كه زن در ضمن همراهی با شوهر،برای بهبود وضع زندگی ، روحیه شكر ، قناعت و سپاسگزاری داشته باشد ، در بنای خانواده ای صمیمی و مستحكم بسیار مؤثر خواهد بود .
4- 3 :پرهیز از عیب جوییـ زن و شوهر در عین حال كه بایستی عیوب و نارسایی های یكدیگر را شناسایی كرده به یكدیگر تذكر دهند و برای رفع آنها تلاش مشترك داشته باشند ، بایستی مراقب باشند روحیه عیب جویی نسبت به یكدیگر را پیدا نكنند . این حالت به ویژه برای زن در مقابل شوهر بایستی مد نظر باشد .زیرا زن ممكن است به واسطهیمحدودیت هایی كه در زندگی خانوادگیدارد ، گاه به صورت عیب و ایراد گرفتن از شوهر عكس العمل نشان دهد . چنین روشی باعث ایجاد تنش و كشمكش مستمر در زندگی خانواده و تزلزل در بنیان آن خواهد شد .


5- 3 :عفت و چشم پوشی از غیر ـ یكی از وظایف اساسی زن، كه هم از نظر حساسیت و نیاز روحی شوهر حائز اهمیت است و هم با توجه به موازین شرعی و اجتماعی بایستی آن را رعایت كرد عفت زن ، حفظ خویش در مقابل افراد نامحرم و وفاداری كامل نسبت به شوهر است . در زندگی خانوادگی ، كمال روحی شوهر غیرت،و كمال روحی زن، عفت است و این دو صفت در كنار یكدیگر،خانواده را در درون به سوی وحدت روحی ، صمیمیت و عشقدو جانبه سوق می دهد و از آلودگی های اخلاقی خانواده و جامعه جلوگیری می كند . وظیفه اساسی خویشتنداری و عفت به عهده زن است و بایستی در زندگی مشترك ، حتی در روابط معمول با آشنایان و افراد فامیل كه نامحرم هستند ، مورد توجه باشد .
6- 3 :مدیریت و تدبیر امور خانه ـ مدیریت و اداره خانواده بیشتر به عهده زن است . این مدیریت،هم در جنبه عاطفی و روانی است و هم در اداره امور جاری منزل . هر چند شوهر نیز در هر دو جنبه باید شریك و سهیم باشد ، لیكن ابتكار عمل و تدبیر اساسی را باید زن به عهده گیرد. زن باید برای ایجاد فضای مناسب عاطفی و روانی و نیز ایجاد محیط زیبا و نشاط بخش در خانه ، برنامه ریزی كند و حتی در صورت نیاز ، آموزش های لازم را ببیند تا بهتر بتواند در خانه یك” مدیر” خوب و موفق باشد .

این مطلب ، مال خانمهاست


آگوست 9, 2009 روی 1:04 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر آموزش همسرداری
همسردارى و گرم نگه داشتن كانون زندگى خانوادگى اگرچه كارى سهل و آسان به نظر می رسد اما كمتر كسى موفق مى شود به آسانی و بدون تلاش به زندگى اش گرمی ببخشد. رعایت نكات و فرمول هایى در چگونگى برخورد با همسرانتان مى تواند شما را در داشتن كانونى گرم و دلپذیر كمك كند.نكاتى كه مى خوانید حاصل كار و تلاش متخصصان و برگرفته از زندگى هاى موفق است:بیرون از خانهبراى این كه به آرامش برسید و بتوانید به طرف مقابل تان نیز آرامش بدهید بهتر است كلبه یا جایى را بیرون از شهر و دور از هیاهو مثل جنگل در نظر بگیرید. سعى كنید در این محل به هیچ وجه به تلویزیون، رادیو و تلفن دسترسى نداشته باشید. اگر تلفن همراه دارید آن را خاموش كنید. در این زمان شما و همسرتان فرصتى دارید براى این كه بتوانید با هم حرف بزنید و تنها باشید.خانم ها باید بدانند كه تنها راه به دست آوردن هر چیز این است كه شخصى آن را درخواست كند. شوهران شما نیز مثل همه انسان هاى دیگر نمى توانند فكرها را بخوانند و درك فراحسى ندارند. بنابراین بى جهت زندگى تان را تلخ نكنید و جار و جنجال راه نیندازید. خیلى ساده به آنها بگویید چه چیزى باعث شادى تان خواهد شد.

بیان نیازها به زبان سادهبیشتر خانم ها اعتقاد دارند كه شوهرشان باید خودش نیازهاى آنان را بشناسد و در رفع آن بكوشد. این دسته از زنان – كه البته كم هم نیستند – معتقدند اگر براى شوهرشان توضیح بدهند كه چه چیزى باعث شادى و خرسندى شان مى شود، باعث شكسته شدن غرور و شخصیت آنان خواهد شد. خانم ها باید بدانند كه تنها راه به دست آوردن هر چیز این است كه شخصى آن را درخواست كند. شوهران شما نیز مثل همه انسان هاى دیگر نمى توانند فكرها را بخوانند و درك فراحسى ندارند. بنابراین بى جهت زندگى تان را تلخ نكنید و جار و جنجال راه نیندازید. خیلى ساده به آنها بگویید چه چیزى باعث شادى تان خواهد شد. براى مثال اگر شوهرتان از شما سؤال كرد كه شام را دو نفرى بیرون برویم یا با دوستان و اقوام غذا بخوریم، آنچه را كه واقعاً دلتان مى خواهد به او بگویید و رودربایستى را كنار بگذارید. زیرا اگر از روى خجالت یا ملاحظه یا هر چیز دیگرى حقیقت را از او پنهان كنید او تصور خواهد کرد كه به خواسته شما عمل كرده است. بنابراین سعى كنید صداقت را اصلى ترین محور زندگى تان قرار دهید.
برای هم لقمه بگیرید!

وقتى غذایى مى پزید از شوهرتان در مورد آن غذا نظر بخواهید و سعى كنید در طول هفته چند بار غذاهاى مورد علاقه او را درست كنید. سعى كنید روش هاى بهتر و دقیق تر پخت غذاهاى مورد علاقه او را یاد بگیرید. در طول ماه براى یك بار هم كه شده با پختن غذاى مورد علاقه او و چیدن سفره یا میز به طرزى متفاوت با گذشته، بدون این كه قاشق و چنگال سر سفره یا میز ببرید با استفاده از دست غذا بخورید و براى او لقمه بگیرید و از او هم بخواهید این كار را انجام بدهد. این كار باعث مى شود مثل روزهاى اول زندگى یا سر سفره عقد كه كیك و عسل در دهان یكدیگر مى گذاشتید، احساس صمیمیت و یكرنگى بیشترى با هم بكنید.
از دست ما عصبانی نشوید! :اگر جزو آدم های بسیار مبادی آداب هستید و نمی توانید از قاشق و چنگال صرفنظر کنید، هنگام صرف غذاهایی نظیر کتلت و کوکو برای هم لقمه بگیرید.]

تناسب اندامتان را حفظ كنیداگر بیش از اندازه چاق یا لاغر هستید، به فكر بیفتید تا تناسب اندام خود را به دست بیاورید. به یك متخصص تغذیه مراجعه كنید و سعی کنید دریابید كه علت این مشكل در چیست. با رعایت یك رژیم غذایى متعادل، اندامتان را در وضعیت مناسبى قرار دهید. به آزمایشات و نكاتى كه پزشك به شما توصیه كرده توجه كنید و در كنار آن با تكنیك هاى توجه به از بین بردن كینه و حسادت و نفرت از دیگران، به پاكسازى روح تان بپردازید و انرژى هاى منفى و نگرانى و افسردگى را از خود دور كنید.

نقش های متفاوت زن


آگوست 9, 2009 روی 1:07 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر زنان
زنان : احساس خستگی مفرط و یكنواختی در زندگی و همین طور بروز مشكلات متعدد در زندگی ، تمایل به صحبت كردن كه از خصوصیات زن هاست را كم می كند و رفته رفته آنان توان حل مشكلات روزانه خود را از دست داده و بدون این كه خود بخواهند به سمت عدم تعادل پیش می روند. علائم متعددی نشان دهنده ی این عدم تعادل است كه می توان به طور خلاصه به علائم زیر اشاره كرد:
1-احساس مسئولیت غیر اصولی برای حل مشكل خانواده و كار مفرطزمانی كه روحیات زنانه ی زن ها تقویت و حمایت نمی شود آنها برای گریز از دلزدگی شوهرشان و ترس از طلاق ، ناخود آگاه به سمت جنبه ی مردانه خود و ابراز تمایلات مردانه پیش می روند. آنان به علاقه رفتاركردن خویش مفتخرند، بنابراین شدیداً كار می كنند و نیازهای زنانه خود را برای حل كردن مشكلات خانه و خانواده پنهان می كنند. تصور غلط این زن ها این است كه نیازها و حساسیت های زنانه ، و احساس زن بود ن و زنانه رفتار كردن ، ناخوشایند است این گونه زن ها دائماً با خود درگیر هستند و روحیات زنانه خود را پس می زنند. آنها دوست دارند به جای ظریف و زنانه رفتار كردن ، در قالب رفتارهای مردانه خشك ، خشن و نفوذ ناپذیر درآیند و همین طور می خواهند به جای وابستگی به شوهرشان ، تمایل به استقلال داشتن را تجربه كنند. آنها تا جایی دراین عدم تعادل و افراط گرایی پیش می روند كه حمایت مردها را به باد تمسخر می گیرند در صورتی كه این حمایت مردها می باشد كه حامی و حمایت گر همیشگی آنهاست.
2-تمایل به این كه همسرشان پرحرفی كندواكنش دیگر زن ها نسبت به عدم تعادل خود این است كه مایلند همسرشان بیشتر از آنها حرف بزند و احساساتش را با زنش در میان بگذارد. این دقیقاً نقشی است كه زن ها در حالت تعادل باید برعهده داشته باشند. این گونه زن ها بیشتر تمایل دارند تا همسرشان زنانه رفتار كند، زیاد حرف بزند ، سفره دل بگشاید و درد دل كند. آنها احساس می كنند كه با زنانه رفتار كردن مرد، امنیت خود را به دست می آورند و از این راه خود را راضی و خشنود می كنند. این تمایل زن یعنی زنانه رفتار كردن مرد و كاهش خشونت در او به این معنی است كه نیازاصلی، جانشین نیاز دیگری شده است و تمایل خودشان به زنانه برخورد كردن را آشكار نمی سازند.3-احساس خستگی بسیار و در نتیجه پرخوریواكنش غیرطبیعی دیگر نسبت به ارضا نشدن روحیه ی زنانه پرخوری است. خوردن می تواند آسان ترین راه برای تأمین كمبود عشق وعلاقه باشد. زن ها می توانند با غذا خوردن ، موقتاً احساس استرس، ناامنی و ترس را درخود سركوب كنند. احساسی كه از روحیه ی زنانگی آنها سرچشمه می گیرد. زن ها كم و بیش می توانند با پرخوری نیاز رسیدگی به روحیه ی زنانه ی خود را برطرف كنند ؛ یعنی در واقع با واكنش جانشین سازی می توانند نیاز اصلی خود كه نیاز به عشق، محبت و هم دردی است ، با پرخوری پركنند. البته نیاز به پرخوری برای مدت كوتاهی نیاز به عشق را برآورده می سازد و زن آن قدر تشنه می ماند تا نیاز او برای عشق برآورده شود و احساس آرامش در او به وجود آید. زن ها گاهی تا اندازه ای خود را فریب می دهند كه به شادی و خوشحالی غیرطبیعی و ساختگی خود دل می بندند و ظاهراً نشان می دهند كه تمامی نیازهای آنها برآورده شده است.
مبارزه با این عوارضتمامی این واكنش ها به علت مشاهده نكردن حمایت مورد نیاز از روحیه ی زنانه است. یك زن احساس می كند كه مجبور است از روحیه ی ظریف زنانه خود داری كند و به سمت رفتار مردانه گرایش پیدا كند. او فكر می كند كه با این كار می تواند توجه شوهر خود را به خویش جلب كند و موجب حمایت از جانب او شود، درحالی كه با چنین رفتاری وضعیت وخیم تر می شود. مردها باید به كمبودهای همسر خود در این زمینه توجه كنند و با حمایت های بی دریغ خود حس زنانگی را در آنها تقویت كنند و آنان را از گردابی چنین مهلك نجات دهند. در چنین شرایطی یك مرد باید با تمام وجود زنش را درك كند و متوجه باشد كه ممكن است زنش به كمی استراحت و تنها ماندن احتیاج داشته باشد، تا آمادگی و تعادل لازم را برای زندگی به دست آورد. به عنوان مثال اگر زنی از كار خسته كننده و مفرط رنج می برد و احساس كسالت می كند ، تنها راه چاره حمایت صادقانه شوهراز اوست. شوهر باید در چنین شرایطی او را تحت حمایت بی دریغ خود قرار دهد و نیازهای عاطفی و روانی او را تا حد امكان بر آورده سازد تا زن بداند كه همسرش به خاطر عشق به او از هیچ كوششی فروگذاری نمی كند.

نقش های متفاوت زن


آگوست 9, 2009 روی 1:07 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر زنان
زنان : احساس خستگی مفرط و یكنواختی در زندگی و همین طور بروز مشكلات متعدد در زندگی ، تمایل به صحبت كردن كه از خصوصیات زن هاست را كم می كند و رفته رفته آنان توان حل مشكلات روزانه خود را از دست داده و بدون این كه خود بخواهند به سمت عدم تعادل پیش می روند. علائم متعددی نشان دهنده ی این عدم تعادل است كه می توان به طور خلاصه به علائم زیر اشاره كرد:
1-احساس مسئولیت غیر اصولی برای حل مشكل خانواده و كار مفرطزمانی كه روحیات زنانه ی زن ها تقویت و حمایت نمی شود آنها برای گریز از دلزدگی شوهرشان و ترس از طلاق ، ناخود آگاه به سمت جنبه ی مردانه خود و ابراز تمایلات مردانه پیش می روند. آنان به علاقه رفتاركردن خویش مفتخرند، بنابراین شدیداً كار می كنند و نیازهای زنانه خود را برای حل كردن مشكلات خانه و خانواده پنهان می كنند. تصور غلط این زن ها این است كه نیازها و حساسیت های زنانه ، و احساس زن بود ن و زنانه رفتار كردن ، ناخوشایند است این گونه زن ها دائماً با خود درگیر هستند و روحیات زنانه خود را پس می زنند. آنها دوست دارند به جای ظریف و زنانه رفتار كردن ، در قالب رفتارهای مردانه خشك ، خشن و نفوذ ناپذیر درآیند و همین طور می خواهند به جای وابستگی به شوهرشان ، تمایل به استقلال داشتن را تجربه كنند. آنها تا جایی دراین عدم تعادل و افراط گرایی پیش می روند كه حمایت مردها را به باد تمسخر می گیرند در صورتی كه این حمایت مردها می باشد كه حامی و حمایت گر همیشگی آنهاست.
2-تمایل به این كه همسرشان پرحرفی كندواكنش دیگر زن ها نسبت به عدم تعادل خود این است كه مایلند همسرشان بیشتر از آنها حرف بزند و احساساتش را با زنش در میان بگذارد. این دقیقاً نقشی است كه زن ها در حالت تعادل باید برعهده داشته باشند. این گونه زن ها بیشتر تمایل دارند تا همسرشان زنانه رفتار كند، زیاد حرف بزند ، سفره دل بگشاید و درد دل كند. آنها احساس می كنند كه با زنانه رفتار كردن مرد، امنیت خود را به دست می آورند و از این راه خود را راضی و خشنود می كنند. این تمایل زن یعنی زنانه رفتار كردن مرد و كاهش خشونت در او به این معنی است كه نیازاصلی، جانشین نیاز دیگری شده است و تمایل خودشان به زنانه برخورد كردن را آشكار نمی سازند.3-احساس خستگی بسیار و در نتیجه پرخوریواكنش غیرطبیعی دیگر نسبت به ارضا نشدن روحیه ی زنانه پرخوری است. خوردن می تواند آسان ترین راه برای تأمین كمبود عشق وعلاقه باشد. زن ها می توانند با غذا خوردن ، موقتاً احساس استرس، ناامنی و ترس را درخود سركوب كنند. احساسی كه از روحیه ی زنانگی آنها سرچشمه می گیرد. زن ها كم و بیش می توانند با پرخوری نیاز رسیدگی به روحیه ی زنانه ی خود را برطرف كنند ؛ یعنی در واقع با واكنش جانشین سازی می توانند نیاز اصلی خود كه نیاز به عشق، محبت و هم دردی است ، با پرخوری پركنند. البته نیاز به پرخوری برای مدت كوتاهی نیاز به عشق را برآورده می سازد و زن آن قدر تشنه می ماند تا نیاز او برای عشق برآورده شود و احساس آرامش در او به وجود آید. زن ها گاهی تا اندازه ای خود را فریب می دهند كه به شادی و خوشحالی غیرطبیعی و ساختگی خود دل می بندند و ظاهراً نشان می دهند كه تمامی نیازهای آنها برآورده شده است.
مبارزه با این عوارضتمامی این واكنش ها به علت مشاهده نكردن حمایت مورد نیاز از روحیه ی زنانه است. یك زن احساس می كند كه مجبور است از روحیه ی ظریف زنانه خود داری كند و به سمت رفتار مردانه گرایش پیدا كند. او فكر می كند كه با این كار می تواند توجه شوهر خود را به خویش جلب كند و موجب حمایت از جانب او شود، درحالی كه با چنین رفتاری وضعیت وخیم تر می شود. مردها باید به كمبودهای همسر خود در این زمینه توجه كنند و با حمایت های بی دریغ خود حس زنانگی را در آنها تقویت كنند و آنان را از گردابی چنین مهلك نجات دهند. در چنین شرایطی یك مرد باید با تمام وجود زنش را درك كند و متوجه باشد كه ممكن است زنش به كمی استراحت و تنها ماندن احتیاج داشته باشد، تا آمادگی و تعادل لازم را برای زندگی به دست آورد. به عنوان مثال اگر زنی از كار خسته كننده و مفرط رنج می برد و احساس كسالت می كند ، تنها راه چاره حمایت صادقانه شوهراز اوست. شوهر باید در چنین شرایطی او را تحت حمایت بی دریغ خود قرار دهد و نیازهای عاطفی و روانی او را تا حد امكان بر آورده سازد تا زن بداند كه همسرش به خاطر عشق به او از هیچ كوششی فروگذاری نمی كند.

نقش های متفاوت زن


آگوست 9, 2009 روی 1:07 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر زنان
زنان : احساس خستگی مفرط و یكنواختی در زندگی و همین طور بروز مشكلات متعدد در زندگی ، تمایل به صحبت كردن كه از خصوصیات زن هاست را كم می كند و رفته رفته آنان توان حل مشكلات روزانه خود را از دست داده و بدون این كه خود بخواهند به سمت عدم تعادل پیش می روند. علائم متعددی نشان دهنده ی این عدم تعادل است كه می توان به طور خلاصه به علائم زیر اشاره كرد:
1-احساس مسئولیت غیر اصولی برای حل مشكل خانواده و كار مفرطزمانی كه روحیات زنانه ی زن ها تقویت و حمایت نمی شود آنها برای گریز از دلزدگی شوهرشان و ترس از طلاق ، ناخود آگاه به سمت جنبه ی مردانه خود و ابراز تمایلات مردانه پیش می روند. آنان به علاقه رفتاركردن خویش مفتخرند، بنابراین شدیداً كار می كنند و نیازهای زنانه خود را برای حل كردن مشكلات خانه و خانواده پنهان می كنند. تصور غلط این زن ها این است كه نیازها و حساسیت های زنانه ، و احساس زن بود ن و زنانه رفتار كردن ، ناخوشایند است این گونه زن ها دائماً با خود درگیر هستند و روحیات زنانه خود را پس می زنند. آنها دوست دارند به جای ظریف و زنانه رفتار كردن ، در قالب رفتارهای مردانه خشك ، خشن و نفوذ ناپذیر درآیند و همین طور می خواهند به جای وابستگی به شوهرشان ، تمایل به استقلال داشتن را تجربه كنند. آنها تا جایی دراین عدم تعادل و افراط گرایی پیش می روند كه حمایت مردها را به باد تمسخر می گیرند در صورتی كه این حمایت مردها می باشد كه حامی و حمایت گر همیشگی آنهاست.
2-تمایل به این كه همسرشان پرحرفی كندواكنش دیگر زن ها نسبت به عدم تعادل خود این است كه مایلند همسرشان بیشتر از آنها حرف بزند و احساساتش را با زنش در میان بگذارد. این دقیقاً نقشی است كه زن ها در حالت تعادل باید برعهده داشته باشند. این گونه زن ها بیشتر تمایل دارند تا همسرشان زنانه رفتار كند، زیاد حرف بزند ، سفره دل بگشاید و درد دل كند. آنها احساس می كنند كه با زنانه رفتار كردن مرد، امنیت خود را به دست می آورند و از این راه خود را راضی و خشنود می كنند. این تمایل زن یعنی زنانه رفتار كردن مرد و كاهش خشونت در او به این معنی است كه نیازاصلی، جانشین نیاز دیگری شده است و تمایل خودشان به زنانه برخورد كردن را آشكار نمی سازند.3-احساس خستگی بسیار و در نتیجه پرخوریواكنش غیرطبیعی دیگر نسبت به ارضا نشدن روحیه ی زنانه پرخوری است. خوردن می تواند آسان ترین راه برای تأمین كمبود عشق وعلاقه باشد. زن ها می توانند با غذا خوردن ، موقتاً احساس استرس، ناامنی و ترس را درخود سركوب كنند. احساسی كه از روحیه ی زنانگی آنها سرچشمه می گیرد. زن ها كم و بیش می توانند با پرخوری نیاز رسیدگی به روحیه ی زنانه ی خود را برطرف كنند ؛ یعنی در واقع با واكنش جانشین سازی می توانند نیاز اصلی خود كه نیاز به عشق، محبت و هم دردی است ، با پرخوری پركنند. البته نیاز به پرخوری برای مدت كوتاهی نیاز به عشق را برآورده می سازد و زن آن قدر تشنه می ماند تا نیاز او برای عشق برآورده شود و احساس آرامش در او به وجود آید. زن ها گاهی تا اندازه ای خود را فریب می دهند كه به شادی و خوشحالی غیرطبیعی و ساختگی خود دل می بندند و ظاهراً نشان می دهند كه تمامی نیازهای آنها برآورده شده است.
مبارزه با این عوارضتمامی این واكنش ها به علت مشاهده نكردن حمایت مورد نیاز از روحیه ی زنانه است. یك زن احساس می كند كه مجبور است از روحیه ی ظریف زنانه خود داری كند و به سمت رفتار مردانه گرایش پیدا كند. او فكر می كند كه با این كار می تواند توجه شوهر خود را به خویش جلب كند و موجب حمایت از جانب او شود، درحالی كه با چنین رفتاری وضعیت وخیم تر می شود. مردها باید به كمبودهای همسر خود در این زمینه توجه كنند و با حمایت های بی دریغ خود حس زنانگی را در آنها تقویت كنند و آنان را از گردابی چنین مهلك نجات دهند. در چنین شرایطی یك مرد باید با تمام وجود زنش را درك كند و متوجه باشد كه ممكن است زنش به كمی استراحت و تنها ماندن احتیاج داشته باشد، تا آمادگی و تعادل لازم را برای زندگی به دست آورد. به عنوان مثال اگر زنی از كار خسته كننده و مفرط رنج می برد و احساس كسالت می كند ، تنها راه چاره حمایت صادقانه شوهراز اوست. شوهر باید در چنین شرایطی او را تحت حمایت بی دریغ خود قرار دهد و نیازهای عاطفی و روانی او را تا حد امكان بر آورده سازد تا زن بداند كه همسرش به خاطر عشق به او از هیچ كوششی فروگذاری نمی كند.

عشق و تاثیر آن در زندگی مشترک


آگوست 9, 2009 روی 1:09 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر دسته‌بندی نشده
حاصل وجود این عشق با توجه به نیازهای روانی، امیال و سلیقه های اشخاص متفاوت است. برای بعضی ها جذابیت جسمانی مهم است و برای عده ای تدین، خصوصیات اخلاقی، شخصیت اجتماعی، سلوک، مهارت های کلامی و خلق و خو اهمیت دارد و برای جمعی دیگر صمیمیت، مهربانی و قدرت، بها دارد. این نوع عشق معمولاً با نوعی آرمان گرایی و تنها توجه به جنبه های مثبت همراه است و به نظر می رسد شخص در این دوران توانایی تحلیل صحیح و منطقی خود را از دست می دهد یا در انجام آن به شدت ضعیف می شود.برای داشتن عشقی اصیل در زندگی مشترک باید وقت گذاشت و مطالعه کرد. عشق پدیده ای آموختنی است. اگر کسی طالب زیستن در عشق است باید برای آن وقت بگذارد و آموزش ببیند. کسی می تواند عشق را آموزش دهد که خود آن را فهمیده باشد ، هیچ کس نمی تواند آنچه را نمی فهمد به دیگری بیاموزد. و هیچ کس آنچه را نیاموخته، نمی داند. برای آموختن عشق باید در آن زندگی کرد و برای عشق ورزیدن باید انسان در وجودش عشق موج زند، کسی نمی تواند چیزی را که مالک آن نیست ببخشاید؛ برای بخشایش عشق، باید عاشق بود و برای تشخیص عشق، باید پذیرای آن شد.
ازدواج باید انتخابی دقیق و حساب شده و به دور از هرگونه احساس زودگذر باشد، آن هم در سنی که رشد روحی و جسمی و عقلی فرد به حد کمال رسیده باشد، نه در سنی که احساساتش در اوج غلیان باشد. در این شرایط، علاقه و عشق، مفهوم واقعی خود را ندارد هر چیزی که ظاهراً دوست داشتنی باشد به عشق کاذب مبدل می شود.
عشق های قبل از ازدواج که با علائمی از قبیل افسردگی ، گیجی، عدم تعادل جسمانی و توهم کاذب همراه باشند، چنانچه به ازدواج منجر شوند معمولاً ازدواج موفقی نخواهد بود. عاشقی که گریه و زاری می کند، گیج است و تمرکز حواس ندارد، دایم در تپش قلب است، بی اشتها، لاغر و پژمرده است، کارهای روزانه را به خوبی انجام نمی دهد، و بیشتر در افکار خود به سر می برد تا در واقعیت، و خصوصیاتی از این قبیل… چنین فردی نمی تواند تصمیم به جا و منطقی بگیرد. عشق هایی که قدرت تجزیه و تحلیل نکات مثبت و منفی را از فرد می گیرند و او را مثبت اندیش می کنند به گونه ای که فقط خوبی های معشوق را ببیند، عاقبت خوشی ندارند.
با کسی ازدواج کنید که هنگام ارتباط اولیه حال شما خوب است و حال او هم خوب است و اگر او را ندیدید هیچ اشکالی پیش نمی آید.
دکتر «اسنل نپتی» معتقد است در زندگی زناشویی ، عشقی قابل تقدیر است که آرام و طبیعی رشد کند، حیاتش: انس و الفت و توافق خوی و اخلاق؛ و ثمره اش: ملایمت و مداومت، شیرین و آرام باشد. براساس چنین عشقی، می توان زندگی پایداری را بنیان نهاد و خوش و سالم زیست، عشق انفجاری همانند تب تند است که زود عرق می کند، این را فراموش نکنید که هرگز نباید به خاطر عشق کاذب ازدواج کرد.
بعضی مردم فکر می کنند عشق به معنای نبودن تصادم و تعارض در زندگی است و استنباط می کنند وجود تعارض ها و کشمکش ها موجب برخوردهای مخرب و زیان آور است. در صورتی که حصول عشق واقعی فقط زمانی امکان دارد که دو نفر از کانون هستی خود با هم گفتگو کنند. یعنی هر یک بتواند خود را در کانون هستی دیگری درک و تجربه کند. واقعیت انسان فقط در این کانون هستی است. زندگی فقط در همین جاست و بنیاد عشق واقعی فقط در اینجاست. عشقی که بدین گونه درک شود دائمی است، رکود نیست؛ حرکت است، رشد است، با هم کار کردن است، حتی اگر بین دو طرف هماهنگی یا تعارض، غم و شادی وجود داشته باشد این امر در برابر این حقیقت اساسی که هر دو طرف در کانون هستی خود یکدیگر را درک می کنند و بدون گریختن از خود احساس وصل و وحدت می کنند در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد.فقط یک چیز وجود عشق را اثبات می کند: عمق ارتباط، سرزندگی و نشاط هر دو طرف، این میوه ای است که عشق با آن شناخته می شود.
«بایرون» می گوید: «عشق یکمسئولیت در زندگی مرد است اما برای زنخود زندگی است». بدون شک عشق در زندگی زن نقش نخست را بازی می کند، گاهی این عشق چنان چیره است که تمام زندگی زن وقف آن می گردد. در تفاوت عشق زن و مرد باید گفت، زنان در تعداد عشق ورزیدن گوی سبقت را ربوده اند و مردان در یک یا چند عشق عمیقاً عشق می ورزند. در عشق، مردان سریع و عمیق عشق می ورزند و در پای عشق خودکشی می کنند. زنان بیشتر عشق می ورزند و عشق های زیاد، تند و سریع و گذرا دارند. مردان در حالت عشق و نفرت و دوست داشتن و دوست نداشتن بیشتر باقی می مانند. به نظر می رسد جریان خلق مردان کم سرعت است و جریان خلق زنان سریع حرکت می کند.
علت عمق حالت عاطفی مردان در عشق، به رفتارهای خود تخریبی آنها برمی گردد. مردانِ عاشق آمار خودکشی بیشتری دارند، در حالی که زنان عاشق تعداد اقداماتی که منجر به مرگ نشده است را بیشتر نشان می دهند. به نظر می رسد خانم ها خیلی عاشق اند ولی سطحی و آقایان کم عاشق هستند ولی عمقی. میزان درصد احساس عاشقانه در مردان بیشتر است ولی میزان علامت شناسی آن به صورت تأتریک در زنان بیشتر است.

25 روش خانه خود را دلنشین تر نمایید

آگوست 9, 2009 روی 1:12 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر خانه داری برای نوعروسان
1. عكس های‌ خانوادگی‌ خود را در آلبوم ها انباشته‌ نكنید. از یك‌ قاب ‌عکس بزرگ‌ خالی‌ یا یک آیینه‌ استفاده‌ كنید و تعدادی‌ از آنها را با سنجاق‌ به‌ قاب‌ وصل‌ نمایید.
2. قفسه‌های‌ كتاب‌ فقط‌ برای‌ كتاب ها نیستند! بلكه‌ می‌ توانیم آنها را با هر شی دیگری‌ كه‌ دوست‌ داریم، به خصوص‌ ظروف‌ سفالی‌ و چوبی‌ تزیین ‌كنیم .
3. از پارچه‌ های‌ رنگی‌ ندوخته‌ و بلند ، یا روسری‌ به‌ جای‌ پرده‌ استفاده‌ نمایید و آنها را بر روی‌ میله‌ بیندازید.
4. یك‌ جام‌ ورزشی‌ یا یك‌ یخدان، می ‌تواند كار یك‌ گلدان‌ را برای‌ شما انجام‌ دهد.
5. یك‌ چهار پایه‌ چوبی‌ قدیمی‌ را می‌ توانیم كنار مبل‌ نشیمن‌ برای‌ گذاشتن‌ كتاب هایی‌ كه‌ می‌ خوانیم ، قرار دهیم.
هر خانه‌ ای‌ را می ‌توان‌ با تزیین‌ صحیحِ‌ مبلمان‌ ، گرم‌ و زیبا كرد جایی‌ كه‌ بتوان‌ با غرور آن را خانه نامید.
اتاق نشیمن‌

6 . اسباب‌ و وسایل‌ اتاق‌ نشیمن‌ خود را در فاصله‌ های‌ نزدیك‌ به‌ هم‌ قرار دهید تا صمیمی ‌تر جلوه‌ كند.
7. گاهی‌ می ‌توان‌ از پارچه‌هایی‌ كه‌ در منزل‌ است‌ به‌ جای‌ روكش‌ مبل‌ راحتی‌ استفاده‌ كرد تا تغییری‌ در نمای‌ آن‌ داده‌ شود. كافی‌ است‌ آن‌ را روی‌ مبل‌ پهن‌ كنید و گوشه‌ های‌ آن‌ را لابه‌لای‌ درزها فرو برید.
8 . می ‌توانید تعدادی‌ شمع ‌ در اشكال ‌مختلف‌ را جمع ‌آوری‌ كنید و كنار پنجره‌ قرار دهید.
9 . می‌ توانید روی‌ یك‌ تاقچه‌ را پر از مجسمه‌ های‌ كوچولوی‌ زیبا یا بشقاب‌های‌ قدیمی‌ كنید.
نور صحیح‌

10 . دقت‌ كنید پرده‌ها در صورت‌ لزوم‌ به‌ گونه‌ای‌ انتخاب‌ شوند كه‌ قابلیت‌ ورود نور به‌ اتاق‌ را دارا باشند.
11 . می‌توان‌ پایهِ چراغ‌ رومیزی‌ را هر از گاهی ‌با تغییر رنگ ، نو و جدید ساخت.
12 .از روبان ، پارچه‌ یا تور می‌ توانید برای‌ تغییر مدل ‌كلاهك چراغ‌ رومیزی‌ استفاده‌ كنید.
13 . از كلاهك‌هایی‌ استفاده‌ نمایید كه‌ در پایین‌ عرض‌ زیادتری‌ دارند، تا نور به‌ طرف‌ پایین‌ بیشتر تابانده‌ شود و فضایی‌ گرم‌ و لطیف‌ ایجاد گردد.
14 . می ‌توانید با چسباندن‌ كاغذهای طرح و نقش‌ ‌دار روی‌ كلاهك ، فضایی‌ متفاوت‌ خلق‌ كنید.
پرده‌ها

15 . میله‌ پرده‌های‌ كهنه‌ و قدیمی‌ را می ‌توان‌ با اسپری‌ طلایی‌ و نقره ‌ای‌ دوباره‌ رنگ ‌زد.
16 . می‌ توان‌ از روبان های‌ ساده‌ همراه‌ پارچه‌ها و تورهای‌ رنگی‌ جهت‌ جمع‌ آوری‌ پرده‌ استفاده‌ نمود.
17 . می‌ توان‌ از یک شاخه درشت خیلی‌ ساده ، به‌ عنوان‌ میله‌ پرده‌ استفاده‌ كرد.
18 . استفاده‌ از چندین‌ تخته‌ پرده‌ می‌ تواند ، شكل‌ اتاق‌ را دگرگون‌ سازد، والان ها یا آویزهای‌ سادهِ پارچه‌ ای‌ به‌ این‌ امر كمك‌ می‌ كند.
19 . پارچه‌ های‌ ساده‌ را می‌ توان‌ با نوارهایی‌ از پارچه‌های ‌رنگی ‌به‌ پرده‌هایی‌ زیبا تبدیل‌ كرد.
بالشتك ها

20 . به عنوان‌ یك‌ تغییر كوچک، می‌ توانید با دامن هایی‌ كه‌ دیگر استفاده‌ ندارد، بالشتك ها و كوسن ها را روکش کنید.
21 . چند عدد كوسن‌ را پایین‌ مبل‌ روی‌ فرش‌ قرار دهید تا هنگام‌ خستگی‌ به‌ آن‌ لم‌ دهید.
22 . بالشتك‌ اتاق‌ خود را می‌ توانید ، با تكه ‌دوزی‌ یا برودری‌ كه‌ به‌ شكل‌ اسم‌ فرزندتان‌ باشد، زیبا سازید.
رومیزی‌

23 . یك‌ تكه ‌دوزی‌ زیبا می ‌تواند روكشی‌ خوب‌ برای‌ میز كنار مبل‌ باشد. به‌ علاوه‌ آنچه‌ را كه‌ در زیر آن‌ می‌ گذارید ، مخفی‌ می‌ كند.
24 . تكه‌ پارچه‌های‌ كوچك‌ را می‌ توان‌ به‌ عنوان‌ وسط‌ میزی‌ استفاده‌ كرد.
25 . میز وسط‌ اتاق‌ را با یكی‌ از روسری های ‌بزرگ‌ و پر از رنگ‌ خود آرایش‌ دهید.
26 . گاهی‌ می ‌توان‌ میوه‌ها را به‌ این‌ گونه‌ نیز چید.

رقیق کردن مایع ظرفشویی


آگوست 9, 2009 روی 1:10 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر خانه داری برای نوعروسان and tagged:
برای صرفه‏ جویی در مصرف مایع ظرفشویی می‏ توانید آن را با آب رقیق کنید. یعنی مایع ظرفشویی را به نسبت مساوی با یکدیگر مخلوط ساخته و درون ظرفی (مانند بطری خالی مایع ظرفشویی) بریزید. در عین حال که از تأثیر آن کاسته نمی‏ شود، از لحاظ اقتصادی بسیار با صرفه خواهد بود

تأخیر سنی ازدواج در میان دختران

آگوست 9, 2009 روی 1:15 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر ازدواج and tagged:
از موضوعات مهمی كه می توان در حوزه جامعه شناسی خانواده آن را به عنوان مسئله ای اجتماعی تلقی نمود پدیده تأخیر سنی ازدواج در بین جوانان است . این موضوع صرف نظر از این كه یك معضل اجتماعی است می تواند به عنوان آسیب اجتماعی طرح گردد.واقعیت این است كه خانواده در مفهوم كلی خود پدیده ای تاریخی و جهانی است و در همه جا وجود دارد چرا كه به نیازهای افراد پاسخ می دهد و كمتر جامعه ای را می توان سراغ داشت كه دارای نهاد خانواده نبوده باشد، گرچه باید اذعان نمود این نهاد در مسیر شكل گیری خود تحولات متفاوتی را پشت سر گذاشته است. بنابراین می توان بیان نمود كه خانواده به عنوان نهادی اجتماعی دارای مجموعه ای از الگوهای رفتاری است كه به منظور برآورده ساختن نیازهای انسانی به وجود می آید. این نهاد به منظور برطرف نمودن بعضی از نیازهای انسانی دارای یك سری كاركردها است كه از جمله آنها موضوع ازدواج و فراهم نمودن زمینه های وابسته بدان در بین اعضای خانواده است.تحول در ساخت خانواده های «گسترده» به «هسته ای» نكته ای است كه تأثیر آن در زمینه الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه ای كه از الزام و اجبار هنجاری كه از سطح جامعه در قالب نیروهای بیرونی و چهره به چهره موجب می گردید كه فرد تحت فشار هنجاری در سنین مقرر یا حتی زودتر تن به ازدواج دهد كاسته و تبدیل به اختیار و گزینش فردی شده است. به عبارتی بازخواست های بزرگانه تبدیل به درخواست های جداگانه در زمینه ازدواج گردیده است.در واقع میل به ازدواج از اصلی ترین و مهمترین نیازهای نوع انسانی در جامعه بشری است و چه بسا دختران و پسران كه امید و آرزوی خود را در زندگی فردا می جستند حالا آن را پیش روی دارند و درصدد بهره برداری صحیح و دلپسند از زندگی می باشند. با این تفاوت كه خانواده های امروزی در مسیر تحولاتشان با دو تحول عمده ساختاری و كاركردی در این زمینه درگیر شده اند.تحول ساختاری بر این مبنا كه حوزه ساختاربندی قدرت در خانواده را تعیین می كند وحوزه كاركردی به وظایفی كه خانواده در طول حیات خود بر عهده داشته است اشاره می كند. در راستای این تحولات است كه جامعه شناسان مسیر تحولات خانواده را از خانواده های «گسترده» به «هسته ای» شناسایی كرده اند. به گونه ای كه خانواده ی گسترده متشكل از اشخاصی است كه به علت بستگی های نسبی و خونی با یكدیگر مرتبط هستند و فرزندان همراه خانواده هایشان با پرداختن به حرفه و كار پدر در كنار هم به طور دسته جمعی زندگی می كنند؛ در حالی كه خانواده هسته ای ( كه فقط از شوهر، زن و فرزندان تشكیل شده ) دیگر توان نگهداری از فرزندان ازدواج كرده را ندارد و از طرفی فرزندان نیز تمایلی به سكونت در خانواده های پدری ندارند و زندگی مستقل و دور از خانواده را ترجیح می دهند. با این نگاه به خانواده و آسیب شناسی تحولات آن می توان مسئله تأخیر سنی ازدواج را در میان جوانان به شیوه نوینی تبیین نمود. چرا كه آنچه در جامعه امروزی ما مشهود است صحبت از تحول خانواده به سوی خانواده های هسته ای و در برخی مناطق در مرحله ی گذار از این وضعیت می باشد. با این توضیح مسئله تأخیر سنی ازدواج و سایر مسائل از قبیل افزایش طلاق و … را می توان در نوع ساختار و كاركرد نهاد خانواده آن هم در بعد هسته ای تشریح نمود. چرا كه نگاهی به گذشته خانواده های گسترده در ایران بیانگر آن است كه زودرسی سن ازدواج و منع اجتماعی طلاق و تكیه بر ازدواج های درون همسری از مسائل خانواده در آن زمان بوده است ولی امروزه در خانواده های هسته ای با تأخیر سنی ازدواج، تكرار و افزایش طلاق و تكیه بر ازدواج های برون همسری مواجه هستیم. در واقع حركت از این مرحله ما را به سوی تطور در همسر گزینی در خانواده ها رهنمون می سازد و بر این اساس می توان محورهای عمده ای را كه اقدام به ازدواج را در جامعه ممكن و مسئله ساز می نماید تشریح نمود.این محورها عبارت اند از:
1 – الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواجتحول در ساخت خانواده های «گسترده» به «هسته ای» نكته ای است كه تأثیر آن در زمینه الزام یا اختیار اجتماعی در ازدواج قابل مشاهده است. به گونه ای كه از الزام و اجبار هنجاری كه از سطح جامعه در قالب نیروهای بیرونی و چهره به چهره موجب می گردید كه فرد تحت فشار هنجاری در سنین مقرر یا حتی زودتر تن به ازدواج دهد كاسته و تبدیل به اختیار و گزینش فردی شده است.مفهوم واقعی ازدواج ،پذیرش یك پایگاه جدید است. پایگاهی با مجموعه جدیدی از امتیازات و الزامات و نیز پذیرفته شدن از سوی افراد جامعه. این پذیرش از طریق نوعی تأیید اجتماعی به نام شعائر و مراسم ازدواج انجام می گیرد. مراسم ازدواج و سنت های مرتبط با آن در حقیقت ابزاری اند كه این نقش را علنی می سازند و درباره آن تبلیغ می كنند. هم از این حیث كه دو فرد در حال سرگیری ازدواج با یكدیگر هستند تا آنها را به جامعه معرفی كند و از حیث دیگر عده ای را به تدریج جامعه پذیر نماید تا آماده پذیرش این نقش در جامعه شوند.به عبارتی بازخواست های بزرگانه تبدیل به درخواست های جداگانه در زمینه ازدواج گردیده است. این وضعیت موجب می گردد كه براساس آن زوجین در آنچه به عنوان بزرگترین اقدام در تعیین سرنوشت شان تلقی می شود حق تصمیم گیری و انتخاب به خودشان واگذار می شود و(نقش والدین را) تا حد تأیید نهایی تقلیل می دهند. در حالی كه در گذشته عمدتاً خانواده ها مبادرت بدین كار می كردند. در واقع در حال حاضر روی آوردن جوانان به ازدواج با فشار اجتماعی كمتر از سوی خانواده ها و نیز اختیار بیشتر خود آنها همراه است.
این كاسته شدن در الزام موجب به تأخیر افتادن سن ازدواج می شود. از طرفی دور ماندن جوانان از خانواده ، زندگی در شهر و یا كشورهای خارجی و تحصیلات، به این تأخیر دامن می زند و بر تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده می گردد.2 – تأیید یا عدم تأیید اجتماعی در ازدواجنكته دیگر این كه مفهوم واقعی ازدواج ،پذیرش یك پایگاه جدید است. پایگاهی با مجموعه جدیدی از امتیازات و الزامات و نیز پذیرفته شدن از سوی افراد جامعه. این پذیرش از طریق نوعی تأیید اجتماعی به نام شعائر و مراسم ازدواج انجام می گیرد. مراسم ازدواج و سنت های مرتبط با آن در حقیقت ابزاری اند كه این نقش را علنی می سازند و درباره آن تبلیغ می كنند. هم از این حیث كه دو فرد در حال سرگیری ازدواج با یكدیگر هستند تا آنها را به جامعه معرفی كند و از حیث دیگر عده ای را به تدریج جامعه پذیر نماید تا آماده پذیرش این نقش در جامعه شوند. بنابراین در واقع شاید در وهله اول، ازدواج را بتوان موضوعی فردی دانست ولی واقعیت ازدواج در عین این كه بین دو فرد صورت می گیرد می بایست مورد تصویب و تأیید جامعه قرار گیرد. در این باره «كلود لوی اشتروس» معتقد است كه «ازدواج برخورد دراماتیك طبیعت با فرهنگ است» به عبارتی جامعه می كوشد تا نیاز زیستی انسان را مهار كند و بدان برچسب فرهنگ بزند و از طریق مراسم مختلف آن را تنظیم نماید. در این راستا تأیید اجتماعی جامعه به همراه مراسم ازدواج هنجارهایی را برای فرد در نظر می گیرد تا از این طریق زمینه پذیرش زندگی آنها را فراهم كند.
نكته مهم آن است كه جوانان در رعایت هنجارهای مرتبط با مراسم و جشن های ازدواج با تفریط و ابهام روبه رو شده اند و یا برای گریز از آن به هنجارگرایی فردی دست می زنند. تغییر در معیارها و ارزش های خانواده موجب گردیده است افراد در طیف وسیعی از مراسم و جشن های ازدواج روستایی، شهری و مدرن گرفتار آیند كه خود انتظارات متفاوتی را از سوی طرفین طلب می كند. بنابراین وجود جشن های اجتماعی زیاد، متفاوت و در برخی موارد متناقض و رعایت آنها از سوی جوانان، ازدواج را با تأخیر روبه رو می سازد كه در قالب ایرادات و اشكالات خانواده ها خود را نشان می دهد كه رعایت هر یك از آنها زوجین را متحمل هزینه های فراوانی می نماید.3 – حمایت یا عدم حمایت اجتماعی در ازدواجدر زمینه انجام ازدواج اگر پشتیبانی و حمایت خانواده از لحاظ فكری و اقتصادی صورت نگیرد بر تعداد افراد مجرد در جامعه افزوده می شود. به عبارتی هر چه هزینه های حمایت اجتماعی خانواده در قالب كمك هایی چون : فراهم آوردن زمینه های ازدواج، همسریابی، رفتن به مراسم خواستگاری و پا پیش نهادن و … از سوی والدین و دیگر اعضای خانواده، بیشتر باشد فرآیند همسر گزینی زودتر و راحت تر صورت می گیرد؛ در حالی كه به نظر می رسد در برخی موارد هر چه اقدام به ازدواج به صورت فردی و برخلاف نظر خانواده ها صورت گیرد، شخص می بایست هزینه اقتصادی بیشتری را از قبیل دادن مهریه بالا، گرفتن مراسم و جشن های فراوان در جهت جبران حمایت های خانوادگی قبول كند. در بعضی از موارد می توان گفت واگذاری بعضی از چنین حمایت هایی به سایر مؤسسات آموزشی و اقتصادی ،عقب نشینی خانواده را در انجام این وظایف میسر نموده است. مانند جشن های ازدواج دانشجویی كه به شیوه های حمایت های تشویقی، ترغیبی، مالی و حتی مشاوره ی همسریابی توسط برخی مؤسسات آموزشی و دانشگاهی به خاطر فقدان یا غیبت چنین كاركردی از خانواده است كه پذیرای چنین غرامتی شده اند. پس در این باره می توان نتیجه گرفت هر چه خانواده فرزندان خود را از حمایت های اجتماعی محروم سازد می بایست منتظر به عقب افتادن ازدواج آنها باشد و فرزندشان از لحاظ اقتصادی با مشكل روبه رو شود.
در پایان می توان نتیجه گرفت تغییرات در ساختار و كاركرد خانواده ها در جامعه ما موجب گردید كه در طول مرحله گذار یك سری از كاركردهای خود را از دست بدهد و به نهادهای دیگر بسپارد. در اینجاست كه نباید دیگر انتظار داستان هایی را داشت كه عقد دختر و پسرعموها را در آسمان می بندند، دیگر «خون بس» كارآمد نیست، مراسم خواستگاری مبتنی بر طایفه و اقوام نمی باشد؛ بلكه عواملی چون تحصیلات، استقلال مالی و فكری و باز شدن فضاهای اجتماعی و خانوادگی موجب شده است كه اكثر ازدواج ها با تأخیر فراوان و به صورت مستقل باشد، دختران در زمان ازدواج بیشتر از پسران تحصیلات داشته باشند، پسرانی با پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین با دخترانی در طبقه اجتماعی بالا ازدواج كنند و … اینها همه مؤید به هم ریختگی در نوعی از معیارهای همسر گزینی در جامعه است كه نه راه بازگشت به معیارهای سنتی وجود دارد و نه معیارهای مناسبی با توجه به این وضعیت جدید قابل شناسایی هستند. ولی امید است در این به هم ریختگی و ابهام در معیارهای همسرگزینی، راهی برای خروج از این بحران پیدا شود تا در آینده سامان هنجاری ازدواج شكل نوینی به خود گیرد و از شدت آسیب های اجتماعی ناشی از تأخیر سنی ازدواج در جامعه بكاهد.

مردها مریخی و زن ها ونوسی هستند

آگوست 9, 2009 روی 1:16 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر دسته‌بندی نشده
مردها با زن ها فرق دارند، آن ها آنقدر با هم تفاوت‌ دارند كه‌ گاه‌ می ‌توان‌ گفت‌ اهل دو سیاره‌ متفاوت‌ هستند! اگر همین‌ موضوع‌ ساده‌ را به‌ خاطر داشته‌ باشیم، از سرزنش‌ كردن‌ همسر خود دست‌ می كشیم‌ و برای‌ درك‌ نیازها و خواسته‌های‌ او وقت‌ كافی‌ صرف‌ می‌ كنیم. به‌ جای‌ این كه‌ اعمال‌ و رفتار و واكنش های‌ همسر خود را به‌ حساب‌ نقطه‌ ضعف‌ یا مشكلات‌ روانی‌ نیازمند اصلاح‌ و درمان‌ بگذاریم، می ‌توانیم‌ او را به‌ همان‌ شكلی‌ كه‌ هست‌ دوست‌ بداریم.
مردها وغارهایشان‌
بدون‌ تردید مهمترین‌ و مفیدترین‌ اطلاعات‌ درباره‌ مریخی ها، برای‌ ونوسی ها، درك‌ كردن‌ مردها و غارهای‌ آنهاست؛ این‌ آگاهی‌ كه‌ ممكن‌ است‌ مردی‌ زنش‌ را دوست‌ داشته‌ باشد و با این‌ حال‌ در مواقعی‌ نخواهد با او وقت‌ بگذراند، برای‌ بسیاری‌ از زن ها حیرت‌انگیز است‌ و معمولاً با طبیعت‌ آنان‌ بیگانه‌ است. وقتی‌ مردی‌ به‌ زن‌ خود عشق‌ می‌ ورزد، زن‌ می‌ خواهد با شوهرش‌ صرف‌ وقت‌ كند و احساساتش‌ را با او در میان‌ بگذارد. حتی‌ اگر زن‌ مضطرب‌ و در فشار باشد، نیاز دارد جزئیات‌ روزش‌ را با مردی‌ كه‌ او را دوست‌ دارد در میان‌ بگذارد. برای‌ او صحبت‌ كردن‌ و در میان‌ گذاشتن‌ احساساتش‌ بسیار مفید است، زیرا این‌ كار ناراحتی ها و فشار كارهای‌ روزانه‌ را از روی‌ دوش‌ او برمی ‌دارد؛ ایجاد صمیمیت‌ می‌ كند و سببی‌ است‌ تا به‌ احساس‌ بهتر برسد.
برای‌ زن، ارتباط‌ برقرار كردن‌ با همسر و برخوردارشدن‌ از حمایت های‌ او، یكی‌ از امتیازات‌ مهم‌ در روابط‌ زناشویی‌ است. احساس‌ بسیار خوبی‌ است‌ كه‌ بدانید كسی‌ كه‌ از شما حمایت‌ می‌ كند، می‌ داند كه‌ شما چه‌ حالی‌ دارید و در چه‌ شرایطی‌ به‌ سر می ‌برید. هرچه‌ یك‌ ونوسی‌ شوهرش‌ را بیشتر دوست‌ داشته‌ باشد، بیشتر می ‌خواهد احساساتش‌ را با او در میان‌ بگذارد. برای‌ زن‌ دلسرد كننده‌ و غم‌ انگیز است‌ كه‌ مریخی‌ معبود او به‌ خانه‌ بیاید و حرفی‌ برای‌ گفتن‌ نداشته‌ باشد. گاه‌ زن‌ از شوهرش‌ می ‌پرسد كه‌ آیا از چیزی‌ ناراحت‌ است، و او جواب‌ می ‌دهد: چیز مهمی‌ نیست. زن‌ متوجه‌ نیست‌ كه‌ شوهرش‌ به‌ غار خود پناه‌ برده‌ و در واقع‌ می ‌گوید: می ‌خواهم‌ لحظه ‌ای‌ تنها باشم. ترجیح‌ می‌ دهم‌ حالا حرف‌ نزنم. بعداً از غار بیرون‌ می ‌آیم.
زن ها درك‌ نمی کنند كه‌ مردها از سیاره‌ مریخ‌ آمده‌اند و نمی‌ توانند موضوع‌ را شخصی‌ قلمداد نكنند. زن‌ به‌ اشتباه‌ گمان‌ می ‌كند كه‌ شوهرش‌ او را دوست‌ ندارد و به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ احساسات‌ خود را با او در میان‌ نمی ‌گذارد.
درك‌ كردن‌ و پذیرفتن‌ زمان‌ غار مرد برای‌ هر زنی‌ كه‌ با مردی‌ زندگی‌ می ‌كند یا روزی‌ قصد ازدواج‌ با او را دارد، ضروری‌ است. شاید این‌ به‌ نظر كاری‌ دشوار برسد، اما نمونه‌های‌ زیر احتمالاً به‌ ساده‌ترشدن‌ مسئله‌ كمك‌ می ‌كند.
لورا به‌ بینشی‌ عالی‌ دست‌ یافته‌ بود: پذیرفتن‌ این كه‌ همسرم‌ به‌ اقامت‌ در غار نیاز دارد، نه‌ تنها آرامشی‌ به‌ زندگی‌ ما بخشیده، بلكه‌ سبب‌ شده‌ كه‌ به‌ نكته‌ مهمی‌ درباره‌ خودم‌ پی‌ ببرم. وقتی‌ به‌ او اجازه‌ دادم‌ كه‌ در آن‌ مواقع‌ به‌ خودش‌ بپردازد، این‌ به‌ من‌ هم‌ امكان‌ داد كه‌ به‌ خودم‌ برسم. حالا وقتی‌ از سر كار به‌ خانه‌ می‌ آیم، به‌ جای‌ اینكه‌ با عجله‌ به‌ سراغ‌ كارهای‌ خانه‌ بروم‌ تا در نقش‌ همسری‌ مهربان‌ ظاهر شوم، وقتی‌ را صرف‌ خودم‌ می ‌كنم. با خود گفتم‌ اگر او می‌ تواند چنین‌ كاری‌ بكند، چرا من‌ نتوانم؟
گرچه‌ غار من‌ با غار او فرق دارد، ولی‌ این‌ زمانی‌ است‌ كه‌ ویژه‌ من‌ است‌ و از آن‌ ِ هیچ‌ کس دیگری‌ نیست. در حالی‌ كه‌ او مجله‌ می ‌خواند یا تلویزیون‌ تماشا می ‌كند، من‌ ترجیح‌ می‌ دهم‌ كمی‌ قدم‌ بزنم‌ یا به‌ گل های‌ باغچه‌ رسیدگی‌ كنم. این‌ هم‌ غار من‌ است. در واقع‌ وقتی‌ به‌ او امكان‌ دادم‌ كه‌ در غارش‌ با خود خلوت‌ كند، به تدریج‌ آنچه‌ را همیشه‌ احتیاج‌ داشتم‌ و به‌ آن‌ نمی ‌رسیدم، ارزانی‌ خود كردم.
… اما من‌ هنوز یك‌ ونوسی‌ هستم. وقتی‌ از غار بیرون‌ می ‌آیم، دوست‌ دارم‌ كه‌ حرف‌ بزنم‌ و او حالا به‌ حرف هایم‌ گوش‌ می ‌دهد.
بازگشت‌ازغار
تام‌ می ‌گفت: سی‌ و شش‌ سال‌ است‌ كه‌ ازدواج‌ كرده‌ام. همیشه‌ فكر می‌كردم‌ اشكالی‌ در كار من‌ وجود دارد. وقتی‌ فهمیدم‌ كه‌ سایر مردها هم‌ برای‌ خود غاری‌ دارند، گریه ‌ام‌ گرفت. فكر كرده‌ بودم‌ هرگز نمی‌ توانم‌ زنی‌ را دوست‌ داشته‌ باشم. همیشه‌ از این‌ نظر در برخورد با زنم‌ ناامید بودم. سعی‌ می‌ كردم‌ همسری‌ با توجه‌ و علاقه مند باشم، اما در درون‌ چنین‌ احساسی‌ نداشتم؛ هیچكس‌ به‌ من‌ نگفته‌ بود كه‌ می ‌توانم‌ در مواقعی‌ به‌ درون‌ غار خود بروم‌ و این‌ اشكالی‌ ندارد.
حالا وقتی‌ احساس‌ گرما و صمیمیت‌ نمی‌ كنم، دست‌ از تلاش‌ برمی‌ دارم، و به‌ جای‌ آن‌ به‌ كاری‌ كه‌ دوست‌ دارم‌ می ‌پردازم. بسیاری‌ از اوقات‌ صرفاً چرتی‌ می ‌زنم‌ یا با یكی‌ از دوستانم‌ به‌ سینما می‌ روم. روز بعد طلسم‌ می‌ شكند و من‌ دوباره‌ دوستدار و علاقه مند همسرم‌ می‌ شوم. وقتی‌ گوشه‌ عزلت‌ می ‌گیرم، او احساس‌ ناراحتی‌ نمی‌ كند. این‌ خیال‌ مرا آسوده‌ می ‌كند.
بسیار خوشحالم، با آنكه‌ زنم‌ به‌ غار رفتن‌ مرا دوست‌ ندارد، مرا درك‌ می‌ كند. پس‌ از آنكه‌ مدتی‌ به‌ درون‌ غار رفتم، می‌ دانم‌ كه‌ پس‌ از مراجعت، لازم‌ است‌ كار خاصی‌ برای‌ همسرم‌ انجام‌ دهم‌ و به‌ او محبت‌ كنم. اگر چند روزی‌ در غار باقی‌ مانده‌ باشم، برایش‌ شاخه‌ گلی‌ می ‌آورم‌ یا آشپزخانه‌ را تمیز می ‌كنم. انجام‌ دادن‌ كارهای‌ ساده‌ و كوچك‌ تفاوت‌ بزرگی‌ ایجاد می‌ كند و او می‌ فهمد كه‌ من‌ هنوز هم دوستش دارم.
غارهای ‌پرنده‌
لی‌ نت‌ می ‌گفت: سابقاً وقتی‌ كریس‌ به‌ سر كارش‌ می‌ رفت، ناراحت‌ می‌ شدم. تعطیل‌ آخر هفته‌ خوبی‌ را با هم‌ می‌ گذراندیم‌ ولی او صبح‌ روز اول‌ هفته‌ می‌ گذاشت‌ و می‌ رفت! از آن‌ جهت‌ دلگیر بودم، زیرا گمان‌ می ‌كردم‌ كارش‌ را بیش‌ از من‌ دوست‌ دارد. هنوز نرفته، دلم‌ برایش‌ تنگ‌ می‌ شد. من‌ اندوهگین‌ بودم، اما او خوشحال‌ بود. نمی‌ دانستم‌ كه‌ چرا نمی‌ خواهد وقت‌ بیشتری‌ را با من‌ صرف‌ كند.
وقتی‌ آموختم‌ كه‌ مریخی ها نیاز دارند كه‌ با خودشان‌ تنها و مستقل‌ باشند و ماجراجویی‌ كنند، فهمیدم‌ كه‌ پروازش‌ با هواپیما، در واقع‌ راهی‌ برای‌ رفتن‌ به‌ درون‌ غار بود، به‌ غاری‌ پرنده. حالا هر وقت‌ از ترك‌ كردن‌ من‌ خوشحال‌ می‌ شود، می ‌دانم‌ خوشحالیش‌ به‌ دلیل‌ ترك‌ من‌ نیست. از آن‌ است‌ كه‌ تن‌ به‌ ماجراجویی‌ می‌ دهد؛ و من‌ به‌ جای‌ این كه‌ وقتی‌ دو- سه‌ روزی‌ در خانه نیست، ناراحت‌ باشم، خوشحال‌ می‌ شوم‌ كه‌ دوران‌ درون‌ غارش را می‌ گذراند تا مجدداً با تمام‌ وجود در اختیار من‌ باشد.

دوختن پرده والان دار


آگوست 9, 2009 روی 1:17 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر خانه داری برای نوعروسان and tagged: , , ,
والان های تخت :برای دوخت این نوع پرده به پارچه کمتری نیاز دارید و زمان دوخت نیز کوتاه تر است. این نوع پرده والان ساده را می توانید با تزئینات مدرن و امروزی یا سنتی همراه کنید. این والان یک تخته پارچه است که از چوب پرده جفتی عبور داده شده است. انتخاب نوع پارچه بستگی به سلیقه خودتان دارد. می توانید از پارچه های سنگین، از جنس پارچه های رومبلی با نقش های شاد یا از پارچه های توری و نایلونی دو لایه سبک و یا از پارچه های نخی گل دار، ابریشم خام، مخمل، یا از پارچه های جیر و چرم مصنوعی که به راحتی دوخته می شود استفاده کنید. همچنین می توانید پارچه های سوزن دوزی شده یا پنبه دوزی را به کار ببرید.البته اندازه طول والان بستگی به اندازه پنجره اتاق شما دارد ولی بیشتر والان ها در اندازه 30 تا 35 سانتی متر هستند، چوب پرده ها را نصب کنید به طوری که فاصله بین آنها برابر با اندازه نهایی مورد نظر شما باشد. اندازه گیری نهایی طول پارچه پرده برای برش انداره چوب پرده را به اضافه دو سانت و نیم برای تا زدن حساب کنید. اندازه نهایی پهنای والان تخت شامل اندازه چوب پرده و برگردان به اضافه هفت سانت و نیم برای سجاف های کناری است.
والان بالونی :
پرده با والان بالونی، همراه با پرده توری سایبان و دراپه، ظاهری زیبا و چشم نواز دارد. لبه های پائینی آویخته و جمع شده، به نظر پیچیده می آید ولی در حقیقت دوخت آن بسیار ساده است. در واقع این پرده ای ساده است که از چوب پرده عبور داده شده و بلندی آن به اندازه والان است. هر کدام از قالب ها یا گودی ها با استفاده از نوار پرده یا گره زدن ریسمان به حلقه های پلاستیکی در پشت پرده انجام می شود. این پرده والان دار بالونی را می توانید از چوب پرده یا تیرک پنجره رستوران آویزان کنید. برای باشکوه جلوه دادن این پرده دراپه، والان های بالونی را به بلندی حدود 70 سانتی متر بدوزید.برای محاسبه اندازه بلندی پارچه، بایستی مقداری اضافه برای تا کردن لبه بالا و پائینی و دوخت درز در نظر بگیرید و برای پهنای پرده، اگر پارچه شما توری نازک و ظریف باشد، سه برابر اندازه طول پنجره و اگر پارچه ضخیم تر باشد، دو الی دو و نیم برابر و مقداری نیز برای تا زدن لبه های کناری پرده اضافه کنید.
والان پف دار:
این نوع والان را می توانید به همراه پرده اصلی، پرده توری آفتابگیر، سایبان و یا به تنهایی از پنجره آویزان کنید. اندازه برش طول پارچه پرده برابر است با اندازه نهایی والان به اضافه درز و جای عبور چوب پرده؛ و پهنای آن سه تخته پارچه برای پرده توری و یا پارچه از جنس حریر است. اگر پارچه شما قدری ضخیم تر است، دو برابر و نیم محاسبه کنید و ده سانتی متر برای دوخت سجاف های کناری اضافه کنید.
نحوه دوختن والان های بالونی (بادکنکی)1- ابتدا سجاف های کناری و پایین پارچه پرده ای را تا بزنید، اتو کنید. سپس به اندازه مناسب که بتوان چوب پرده را از آن رد کرد تا بزنید و بدوزید.
2- اندازه های دلخواهتان را مشخص کنید. به طور معمول فاصله های قالب 20 تا 30 سانتی متر از یکدیگر است. نوار پرده را روی این فاصله ها می دوزیم. اگر بخواهید در طول پرده این فاصله ها پهن تر باشد، باید قالب ها به فاصله های 40 تا 60 سانتی متر دوخته شود.3- چندین نوار پرده را به طول 60 سانتی ببرید و در سر جای خود روی پرده بدوزید. ریسمان را از دو سر بکشید تا جمع شوند، بعد ،گره بزنید. اضافی ریسمان نوار پرده را توی گودی والان بگذارید.
نحوه دوختن والان های صاف :
- لبه های پارچه پرده ای را به اندازه 5/1 سانتی متر تا کنید. لایی بچسبانید و اتو کنید. لبه بالا و پایین پارچه را تا بزنید و به پهنای اندازه چوب پرده جا بگذارید و چرخ کنید.- چوب پرده را عبور دهید. برای تزئین از روبان ابریشمی خیلی محکم و کلفت استفاده کنید و آن را بر روی جای دوخت کوک بزنید و بدوزید.
نحوه دوخت والان پفی :1- سجاف های کناری را تا بزنید. لبه بالایی را به اندازه 5/1 سانتی متر تا کنید و اتو بزنید. سرتاسر طول لبه تا زده شده را دو ردیف موازی در زیر لبه قسمت تا شده بدوزید جای عبور چوب پرده کامل می شود.
2- چوب پرده را عبور دهید و والان را نصب کنید. پرده را بکشید و مرتب کنید. اگر به نظر می رسد که شـُـل است و می خواهید پُـفِ پرده بیشتر باشد آن را با کاغذ پوستی یا کیسه های پلاستیکی خشکشویی پر کنید.

ده رفتار مناسب به جای تنبیه بدنی


آگوست 9, 2009 روی 1:18 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر مادران
بعضی از والدین آخرین راه چاره را در تربیت فرزندان ، تنبیه بدنی می دانند؛ اما همواره به جای تنبیه و اعمال خشونت راه بهتری هم می توان پیدا كرد. چون تنبیه بدنی عوارض متعددی در رفتار و روحیه فرزند شما به جای خواهد گذاشت. حتی اگر بسیار به ندرت كودك خود را تنبیه می كنید، حتماً این مطلب را مطالعه كنید…
بسیاری از والدین عمداً دست به تنبیه بدنی نمی زنند. معمولاً هنگامی این رفتار از بزرگترها سر می زند كه كنترل خود را از دست بدهند یا احساس ناامیدی كنند.
ممكن است بابا به خاطر این كه سه بار از كودك خواسته تلویزیون را خاموش كند و او توجهی نكرده عصبانی شود و كتكش بزند. یا وقتی پسر كوچولوی چهار ساله به وسط خیابان می دود شاید مامان او را بزند تا حواسش بیشتر جمع باشد.
همه پدر و مادرها می دانند كه گوش نكردن كودك به حرف آنها چقدر ناراحت كننده است؛ نگرانی و دلهره از به خطر افتادن سلامت بچه هم به همین صورت. مادری كه گفتیم، از این كه پسرش دوباره به وسط خیابان بدود و مثل این دفعه شانس نیاورد! خیلی نگران است.
اكثر والدین حداقل یك بار فرزندشان را تنبیه بدنی كرده اند یا احساس كرده اند او یك كتك مفصل لازم دارد. اما به راستی چرا این تعداد از پدر و مادرها از تنبیه بدنی استفاده می كنند؟ شاید بگویید: چون مؤثر است. ولی واقعیت این است كه اگر تنبیه بدنی مؤثر باشد فقط و فقط در كوتاه مدت تأثیرگذار است.
مادر سمیرا كوچولو گهگاه او را تنبیه بدنی می كند، ولی آن سوی ماجرا اینست که ، مربی او در مهدكودك مرتب باید مراقبش باشد تا بچه های دیگر را آزار ندهد!
در سال 2002 یك تحقیق وسیع در مورد آثار و عوارض تنبیه به عمل آمد. خانم «الیزابت تامسون» از مركز ملی كودكان فقیر در دانشگاه كلمبیا، اطلاعات گردآوری شده طی 62 سال را مورد بررسی قرار داد و دریافت كه: هر قدر كودك بیشتر تنبیه شود احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بیشتر می شود. ضمناً چنین كودكی بیشتر رفتارهای نادرستی مثل دروغگویی ، حقه بازی و آزار و اذیت دیگران را از خود نشان خواهد داد. كودكانی كه با تنبیه بزرگ شده اند كمتر درست و نادرست را از هم تشخیص می دهند، و در غیاب والدین خود بیشتر از سایر بچه ها رفتارهای نادرست و بی ادبانه انجام می دهند.
یكی از مادران كه معمولاً فرزندش را تنبیه بدنی می كند می گوید: «بچه من موقعی رفتارش درست است كه او را تنبیه می كنم. اما راستش، نمی دانم رفتار درست او به خاطر ترس است یا این كه واقعاً خوب و بد را از هم تشخیص داده است.»

پس چه باید كرد؟آیا جایگزین مناسبی به جای تنبیه بدنی وجود دارد؟ رفتارهایی كه در ذیل آورده شده با این اعتقاد فهرست شده كه یك كودك سزاوار احترام است، حتی وقتی رفتارش آنگونه كه باید نیست.سعی كنید در رفتارتان ملایم و مهربان باشید. وقتی تن (TONE) صدایتان عادی و طبیعی باشد كودك بهتر حرفتان را می شنود.
كمی تأمل كنید. یك مكث كوتاه در عكس العمل و اندكی صبر هنگام هیجان، می تواند گره گشا باشد. چه اشكالی دارد كه بگوییم: «الآن برای مواجهه و حل این مسئله خیلی ناراحت هستم و موقعیت مناسب نیست. بعداً در موردش صحبت می كنیم.»
به او بیاموزید. به جای مجازات او به خاطر كار نادرستش، كار درست را به او یاد بدهید. مثلاً بگویید: «وقتی اسباب بازی هایت را در اتاق پذیرایی رها می كنی من این كارت را نمی پسندم. دوست دارم دفعه بعد آنها را در كمد بگذاری.»
مثبت باشید. به جای آنكه بگویید :«چند مرتبه باید به تو بگویم كه دندانهایت را مسواك بزنی؟!» می توانید بگویید : «دندان های قشنگت را مسواك بزن كه همین طور قشنگ بماند. بعد منو خبر كن كه بعد از تو مسواك بزنم.»
«توضیح» به جای «تهدید». می توانید با یك توضیح مختصر، علت زشتی رفتار او را روشن كنید تا در ذهنش دلیلی برای تغییر رفتار داشته باشد.
از عصبانیت دوری كنید. به جای تمركز روی اشتباه یا رفتار نادرست كودك، كه شما را برای هیجان و عكس العمل احساسی آماده می كند، از هر یك از موارد خطای فرزندتان به عنوان موقعیت خوبی جهت راهنمایی او و فراگیری استفاده كنید.
انگیزه بدهید. به او با جملات خاصی انگیزه بدهید و صحبت های تشویق كننده داشته باشید.
انعطاف پذیر باشید. وقتی كودك می پرسد: «می تونم این برنامه تلویزیون رو تا آخر ببینم، بعد بریم بیرون؟» منطقی باشید. اگر فرصت دارید، به درخواستش جواب مثبت بدهید. بدین ترتیب كودك رفته رفته با هنر گفتگو و مذاكره آشنا می شود.
از لجبازی و زورآزمایی بپرهیزید. هیچ كاری مخربتر و بی فایده تر از زور آزمایی با فرزند نیست. او را به همكاری كردن تشویق كنید. مثلاً می توان گفت : «من مشكلی دارم. من دوست دارم تو پیراهن تمیزی بپوشی ولی می بینم كه تو بازهم همون قبلی رو می پوشی. به نظرت چطور می شه این مسئله رو رفع كرد؟». وقتی مشكل را با كودك در میان بگذارید احتمالاً بیشتر علاقه مند می شود كه در حل آن كمك كند و با شما همكاری كند.
زیرك باشید. اگر عملكرد فعلی شما اثر ندارد با زیركی راه دیگری پیدا كنید. تغییر خط مشی شما آسان تر است تا این كه همیشه بخواهید اول او تغییر كند. از خودتان بپرسید: «چه كار دیگری می توانم بكنم تا او را به عكس العمل بهتری ترغیب كند؟»
نكته: در رابطه با مجازات كودك این سه قاعده را به یاد داشته باشید:
- هنگام عصبانیت از مجازات بپرهیزید.
- برای تلافی كردن یا انتقام گرفتن، مجازات نكنید.
- همیشه مجازات شدیدتر، مجازات بهتر نیست.

4 ریز نکته خانه داری ؛ شستشوی پرده


آگوست 9, 2009 روی 1:13 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر خانه داری برای نوعروسان
1- هنگامی که پرده های خانه تان را برای خانه تکانی بهاره بیرون می آورید، پیش از خارج کردن گیره ها از آنها، ابتدا محل های قرار گیری گیره ها را بر روی نوار پرده با لاک ناخن علامت گذاری کنید. با این کار پس از شستشو می توانید به راحتی گیره ها را در محل های قبلی وصل کنید تا فرم پرده تان به هم نریزد.2- پرده ها را پس از شستشو به صورت نمدار آویزان کنید. به این صورت چروک های موجود در پارچه هم زمان با خشک شدن آن صاف می شود و دیگر نیازی به اتوکشی به مدت طولانی نخواهد بود.
3- اگر پارچه نخی جدیدی برای پرده های خانه تان تهیه کرده اید و احتمال آب رفتن آنها وجود دارد، ابتدا پارچه را در محلول آب و نمک به میزان 1 قاشق سر صاف نمک طعام در هر لیتر آب و به مدت 24 الی48 ساعت به صورت مچاله قرار دهید. پس از طی این مدت زمان، پارچه را آب کشی کرده و اتو بزنید. سپس شروع به دوختن پرده کنید. این کار برای پارچه هایی که احتمال رنگ دادن آنها وجود دارد نیز سبب تثبیت رنگ های موجود می شود.
4- برای گردگیری پرده ها و زدودن گرد و خاک، در هر یک از جاروبرقی های خانگی، سری مخصوصی برای این منظور قرار داده شده است. با نصب آن بر روی میله جاروبرقی هر چند وقت یکبار پرده های خانه تان را گردگیری کنید.

نگاهى به حقوق زنان شاغل


آگوست 9, 2009 روی 1:22 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر زنان
نگارنده این سطور در مقاله اى دیگر با استناد به قانون اساسى و قوانین عادى به حقوق زنان در دوران باردارى و شیردهى پرداخته و ضمن تشریح حقوق مندرج در این مقررات ضمانت اجراى قانونى این حقوق و مجازاتهایى را كه قانون كار و قوانین دیگر براى كارفرمایان و مدیران متخلف در نظر گرفته است را به مقاله اى دیگر موكول نموده كه هم اكنون در این مقاله با عمل به وعده خویش به شرح جرائم و مجازات متخلفان از تكالیف مقرر در این قانون با توجه به شرایط وامكانات خاطى و مراتب جرم كه مجازات حبس یا جزاى نقدى را براى این دسته از افراد در نظر گرفته است مى پردازیم. در مقاله قبلى به این نكته مهم اشاره نمودیم كه قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران در مقدمه قانون و اصول مختلف حمایت از زنان در تمامى عرصه ها را وظیفه تكلیفى دولت دانسته و دولت را موظف نموده كه در راستاى اجراى اصول كلى قانون اساسى قوانین عادى لازم را طى لوایح قانونى به تصویب مجلس شوراى اسلامى برساند ضمناً اشاره اى كوتاه به قانون حمایت دولت از مادران در دوران باردارى و شیردهى كه در سال 1374 به تصویب مجلس شوراى اسلامى رسیده نموده است. طبق قانون فوق الذكر دستگاههاى دولتى و وابسته به دولت و كارگاههاى مشمول قانون كار موظفند تسهیلات لازم و مناسب را براى تغذیه شیرخوارگان با شیر مادر در جوار محل كار كاركنان زن به صورتى كه مسأله تغذیه شیرخوارگان به سهولت كامل انجام پذیرد را ایجاد نمایند كه با توجه به صراحت قانونى و به كار بردن كلماتى چون: دستگاهها موظف هستند، تسهیلات لازم و مناسب، قرار گرفتن مكان مناسب جهت شیردهى فرزندان درجوار محل كار به صورتى كه تغذیه شیرخوارگان به سهولت و بدون ایجاد مشكلاتى براى مادر انجام پذیرد و همچنین تكلیفى بودن این عمل توسط دستگاههاى دولتى و غیردولتى همه وهمه حكایت از اهمیت این موضوع داشته و قانونگذار به خاطر رفاه حال فرزندان ومادران این اجازه را نیز به مادران داده است كه روزى یك ساعت از وقت ادارى خود را به این امر اختصاص داده كه این وقت جزو اوقات كار آنها محسوب مى گردد و نیازى به اخذ مرخصى نیز نخواهد بود و حتى در صورت تمایل مادر مى تواند مرخصى مزبور را تا3نوبت در روز استفاده نماید. لازم به توضیح است یك ساعت مذكور فقط اختصاص به شیردادن داشته و زمان رفت و آمد مادر به محل نگهدارى در كودكان را در بر نمى گیرد زیرا قانونگذار ایجاد محل نگهدارى كودكان را در جوار محل كار زنان داراى طفل شیرخوار وظیفه تكلیفى (نه وظیفه اختیارى) سازمانها دانسته است و نزدیكترین فاصله به محل كار مادران و ترجیحاً استفاده از قسمتى از ساختمان محل كار مورد تأكید قانونگذار در ماده 2 آیین نامه قرار گرفته است. ماده78 قانون كار:طبق این ماده دركارگاههایى كه داراى كاركنان زن هستند كارفرمایان مكلف هستند به مادران شیرده تا پایان دوسالگى كودك پس از هر سه ساعت، نیم ساعت فرصت شیردادن بدهند. این فرصت جزو ساعات كار آنان محسوب مى شود و همچنین كارفرمایان مكلف هستند متناسب با تعداد كودكان و با در نظر گرفتن گروه سنى آنها مراكز مربوط به نگهدارى كودكان از قبیل شیرخوارگاه و مهدكودك و آمادگى را ایجاد نمایند. طبق تبصره ماده فوق الذكر ضوابط تأسیس و اداره شیرخوارگاه و مهدكودك توسط سازمان بهزیستى كل كشور تهیه و به تصویب وزیر كار و امور اجتماعى به مرحله اجرا گذاشته شده است. طبق ماده 1 این آیین نامه مركز نگهدارى این دسته ازكودكان مؤسسه اى است آموزشى، پرورش و رفاهى كه كودكان را براى شیرخوارگاه تا2سالگى و مهدكودك از2سالگى تا5سالگى و آمادگى قبل از دبستان از5سالگى تا قبل از ورود به دبستان را شامل مى شود. طبق تبصره 4 این آیین نامه كارگاهها موظفند كه براى بانوانى كه حتى در نوبت دوم نیز در محل كار به كار مشغولند خدمات خود را در این رابطه نیز ارائه نمایند.
طبق ماده 4 آیین نامه مربوطه نمایندگان وزارت كار و امور اجتماعى، وزارت بهداشت و درمان و همچنین سازمان بهزیستى كشور بر این مراكز نظارت خواهند نمود تا كارفرمایان برخلاف مقررات مقرر در این قانون اقدام ننمایند. بدیهى است مسؤولیت رسیدگى به تخلفات و شكایات مراكز نگهدارى كودكان با شوراى نظارت بر مراكز نگهدارى كودكان خواهد بود و حضور افراد عضو در شوراى مركزى نظارت الزامى است علاوه بر این طبق این آیین نامه مدیران این مراكز باید از بین بانوان داراى تحصیلات لیسانس و بالاتر در رشته هاى علوم تربیتى، روانشناسى، مددكارى اجتماعى، مشاوره و یا مدیریت آموزشى با داشتن حداقل یك سال تجربه كار آموزشى در ارتباط با كودك باشد و یا دارا بودن دیپلم با حداقل5سال تجربه كار آموزشى و تربیتى در ارتباط با كودك بوده این مدیر در برابر ضرر و زیان مادى و معنوى و آسیبهاى احتمالى وارده به كودكان مسؤولیت داشت و باید پاسخگو باشد و در صورت بروز حادثه در اثر كمبود امكانات كارفرما و مدیر مؤسسه مسؤول خواهد بود.هزینه نگهدارى كودكان:طبق ماده14 آیین نامه كلیه هزینه هاى مركز اعم از هزینه هاى ثابت و جارى بر عهده كارفرما مى باشد و در مواردى نیز كه نسبت به آنها در این آیین نامه حكم خاصى قید نگردیده باشد قوانین جارى كشور، جارى خواهد بود.
مجازات متخلفین از اجراى این قانون:
طبق ماده16 آیین نامه اجرایى شیرخوارگاهها و مهدكودك ها متخلفین از اجراى این آیین نامه طبق ماده173 و ماده175 قانون كار جمهورى اسلامى ایران تحت پیگرد قانونى قرار گرفته و به جزاى نقدى و حبس محكوم خواهند شد.
طبق ماده175 قانون كار متخلفان از موارد مذكور در قسمت اول ماده78 قانون كار یعنى كارفرمایانى كه از شیر دادن فرزندان توسط مادران در اوقات ادارى جلوگیرى نمایند و یا درهر سه ساعت، نیم ساعت فرصت خالص براى شیردهى در نظر نگیرند براى هر مورد تخلف (دقت شود براى هر مورد تخلف) علاوه بر رفع تخلف یا تأدیه حقوق فرد شاغل یا هر دو در مهلت مقرر براى مؤسساتى كه داراى تا10نفر از كاركنان شاغل است30 تا100 برابر حداقل مزد و براى كارگاههاى بالاتر از100نفر 5 تا10برابر حداقل مزد روزانه یك كارگر محكوم خواهد شد.مجازات حبس در صورت تكرار تخلف:طبق ماده فوق الذكر در صورت تكرار تخلف، متخلفان مذكور در آیین نامه علاوه بر جزاى نقدى به حبس از91 روز تا120روز محكوم خواهد شد. قانونگذار به دلیل اهمیت موضوع و به خاطر حمایت از مادران داراى فرزند شیرخوار حداقل91روز را به این خاطر در نظر گرفته است كه قابل تبدیل به جزاى نقدى نباشد.مجازات عدم ایجاد مراكز نگهدارى كودكان:طبق ماده173 قانون كار كارفرمایانى كه متناسب با تعداد كودكان و با در نظر گرفتن گروه سنى آنها مراكز مربوط به نگهدارى كودكان از قبیل شیرخوارگاه و مهدكودك و آمادگى پیش دبستانى را براى كاركنان شاغل زن ایجاد ننمایند در كارگاههاى كمتر از یكصدنفر علاوه بر رفع تخلف در مهلت مقرر براى هر بار تخلف به پرداخت جریمه نقدى از هفتاد تا یكصد و پنجاه برابر حداقل مزد روزانه رسمى زن شاغل در تاریخ صدور حكم محكوم خواهند شد.
لازم به توضیح است طبق تبصره 1 ماده5 آیین نامه اجرایى قانون ترویج تغذیه با شیر مادر و حمایت از مادران در دوران شیردهى مصوب سال1375 هیأت وزیران وزارتخانه ها، مؤسسات و شركتهاى دولتى نیز وظیفه تكلیفى (نه اختیارى) دارند كه متناسب با تعداد مادرانى كه فرزند خود را شیر مى دهند نسبت به ایجاد محل مناسب اقدام نمایند. طبق بند5 ماده 7 این آیین نامه تخلفات مدیران توسط كمیته سیاستگذارى و نظارت بر ترویج تغذیه با شیرمادر بررسى و جهت رسیدگى و احقاق حقوق مادران به مراجع ذیربط ارسال خواهد شد كه این تخلفات طبق ماده 14 آیین نامه ابتدا در كمیته هاى استانى مطرح و در صورت تأیید موضوع به مراجع ذیصلاح قانونى براى تعقیب و مجازات متخلفان اعلام و ارسال مى شود. لازم به توضیح است این آیین نامه بعد از تصویب هیأت وزیران در تاریخ21/9/75 به دفتر مقام معظم رهبرى و معاون اول رئیس جمهورى و دفتر ریاست محترم قوه قضاییه و مجمع تشخیص مصلحت نظام و كلیه وزارتخانه و سازمانها و مؤسسات و نهادهاى دولتى جهت اجرا ابلاغ گردیده است.درخواست حقوق گذشتهطبق اصول كلى قواعد حقوقى حق قدیم ضایع نمى گردد و در صورتى كه برابر قوانین و مقررات موجود در گذشته حقى متوجه كسى بوده باشد مى تواند با مراجعه به مقامات و مراجع ذى صلاح حق خود را درخواست نماید.
دكتر حمیدیان
مدیر كل هماهنگى امور استان ها قوه قضاییه

آیا مادر خوبی هستیم ؟


آگوست 9, 2009 روی 1:28 ب.ظ · طبقه بندی شده زیر مادران
بچه ها مهم است که پدر و مادرشان عاشقانه زندگی کنند.چرا نوجوانان دچار طغیان و سرکشی می شوند؟شما جزء کدام دسته از پدر و مادرها هستید؟ آنها که سختگیرند و معتقدند که فرزندشان باید بدون هیچ چون و چرایی از فرامین آنها اطاعت کند؟ یا آن گروه که می خواهند برعکس شیوه تربیتی والدین خود، به فرزندانشان آزادی عمل بدهند و او را محدود نسازند؟
موفق ترین والدین کسانی هستند که ضمن دوست داشتن فرزندانشان، از آنها توقع و انتظار هم دارند. آنان بدون هیچ قید و شرطی نسبت به فرزندانشان توجه نشان می دهند و ساعتی را در کنار آنها می گذرانند و از آن لذت می برند. پدر و مادر خوب، والدینی هستند که به علایق و خواسته ها و مشکلات فرزندانشان توجه می کنند و حد و مرزی نیز برای آنها قائلند.
در چنین خانواده هایی فرزند نوجوان به راحتی نظرات مخالف خود را نسبت به موضوع خاصی، بدون ترس و وحشت بیان می کند و مجبور به اطاعت بی چون و چرا و بدون هرگونه توضیح نیست.یک پدر و مادر خوب مطمئناً قوانین و محدودیت هایی منطقی و مبتنی بر عشق و دوستی نسبت به فرزند نوجوانشان در نظر می گیرند. البته همه پدر و مادرها می خواهند خوب باشند و تصورشان این است که با روش تربیتی خاصی که مدّ نظر دارند حتماً پدر و مادر خوبی هستند اما فرزندشان قدر آنها را نمی داند. اما واقعیت آن است که برخی از والدین گاه علیرغم میل باطنی خود، به دلیل تحمل فشارهای مختلف زندگی و یا خستگی و مشغله کاری زیاد، یا راه سلطه جویی و دیکتاتوری را در پیش می گیرند و یا برعکس، نوجوان را به حال خود رها می کنند. همه ما ممکن است دچار اشتباه شویم و در موقعیت خاصی چنین رفتاری را اعمال کنیم. اما منظور رفتارهایی هستند که دائماً تکرار می شوند و در حقیقت تبدیل به یک روش تربیتی درازمدت می گردند. توجه به این نکته بسیار مهم است زیرا رفتارهای دیکتاتور مآبانه ممکن است فرزند نوجوان شما را در آن لحظه وادار به اطاعت از شما کند، اما مطمئناً این روش در طول زمان اثری منفی بر روی او می گذارد و ممکن است دور از چشم شما دست به کارهای نابخردانه بزند.با عشق و محبت و اعتماد شروع کنیدنوجوان ها حتی بیش از کودکان می خواهند مطمئن شوند که شما برای آنها زندگی می کنید و به آنها بها می دهید.
آگاهانه یا ناآگاهانه، بسیاری از نوجوان ها نگران آن هستند که شاید دیگر مانند زمان کودکی، مورد علاقه پدر و مادرشان نباشند. برخی از والدین با تعریف و تمجید از دوران کودکی آنها و این که در دوران خردسالی چقدر شیرین و با مزه بوده اند، به این نگرانی دامن می زنند. نوجوان به تضمین مجدد مهر و محبت پدر و مادرش نسبت به خود نیاز دارد و می خواهد مطمئن شود که رشد او، حتی بدرفتاری و بی ادبی اش نسبت به شما، از میزان تعهدی که نسبت به او دارید نمی کاهد. البته بین توجه به خواسته های نوجوان و برآورده ساختن هر آنچه که او می خواهد، تفاوت بسیاری وجود دارد.
اگر با فرزند نوجوانتان رابطه خوبی ندارید، توجه به موارد ذیل می تواند مشکل شما را حل کند.زمانی را به او اختصاص دهیدگروهی از والدین تصور می کنند که اگر فرزند نوجوانشان توجه خاصی نسبت به دوستان هم سن و سالش دارد، به این معناست که او دیگر به خانواده اش اهمیتی نمی دهد. به همین دلیل برخی از آنها برای جلب توجه او به سوی خود، مدام از دوستان وی بدگویی می کنند؛ تحقیقات انجام شده نشان می دهد که اغلب نوجوانان نه تنها تمایل دارند بیشتر اوقات خود را در کنار والدینشان بگذرانند، بلکه از آن نیز لذت می برند. اگر می خواهید رابطه خوبی با او داشته باشید، باید او را بیشتر بشناسید و از علایق و خواسته ها و حتی مشکلاتی که او را از درون رنج می دهند، آگاه شوید. باید به او ثابت کنید که برایش ارزش قائلید و به آراء و نظراتش توجه دارید. در این صورت نوجوان شروع به درد دل خواهد کرد و خواسته ها و مسائل دیگرش را با شما در میان خواهد گذاشت. اما اگر قرار باشد صحبت های شما با او همیشه حول محور خاصی مانند مسائل روزمره زندگی و گله و شکایات شما از او دور بزند، هرگز نمی توانید توجه واقعی او را جلب کنید. متأسفانه اغلب گفت و گوهای بین والدین و نوجوانان، پیرامون موضوعات روزمره منزل و کارهای لازم الاجرا است: ” این قدر سر به سر برادرت نذار” ” برو موهاتو کوتاه کن” ، ” این قدر با جوش های صورتت ورنرو” و … اینها موضوعات مناسبی برای ایجاد یک ارتباط مثبت و خوب با او نیستند.موضوعات مورد علاقه نوجوانانموضوعات خانواده
نوجوان ها دوست دارند در تصمیم گیری هایی که بر روی همه افراد خانواده تأثیر می گذرد، دخالت داده شوند ؛ مانند مسافرت، عوض کردن خانه، بیماری، فشارهای اقتصادی و … آنان غالباً سؤالات بی پاسخ فراوانی دارند که احتمالاً با شما در میان می گذارند. سؤالاتی مانند این که مواد مخدر چیست؟ نشئه شدن یعنی چه؟ نباید به آنها دروغ بگویید و یا با عباراتی مانند ” بعداً خودت می فهمی” یا ” نمی دونم چه جوری برات توضیح بدم”، ” فراموش کن”، از پاسخ به آنها طفره بروید.
مشاهده ابراز علاقه پدر و مادر نسبت به هم برای او لذتبخش است
شنیدن عبارات و جملات محبت آمیزی همچون ” دوستت دارم” ، ” عشق من تو هستی ” و امثال آن از زبان پدر و مادر نسبت به یکدیگر، نوجوان را سرشار از امید و شادی می کند. برای او بسیار مهم است که بداند پدر و مادرش یکدیگر را دوست دارند. زیرا نوجوان همیشه از این نگرانی که ممکن است روزی والدینشان از هم جدا شوند و او را تنها بگذارند، رنج می برد و شنیدن این جملات به معنای قوت قلبی برای او است.
او را به دنیای خود راه دهید
نوجوانان دوست دارند در مورد علایق و احساسات پدر و مادر خود و یا امیدها و رؤیاها و ناراحتی ها و نومیدی های آنان مطلع باشند. آگاهی نوجوانان از این حقیقت که شما نیز همیشه نسبت به خود اطمینان صد درصد ندارید رسیدن به دوران بلوغ را برای او ساده تر می کند، هر چند که نیازی به تعریف تمام جزئیات نیست.
به او اعتماد کنید
بسیاری از والدین به قدری در امور فرزند نوجوان خود دخالت می کنند که گفت و گوی بین آنها جز بگو مگو و بحث و جدل نیست. هرگز به او به خاطر یک بار دیر آمدن برچسب های ناروا نزنید، زیرا ممکن است او را به این نتیجه برساند که با خود بگوید:” به هر حال پدر و مادرم که به من اعتماد ندارند و هر جور دلشان بخواهد فکر می کنند، پس چرا به این اعمال دست نزنم؟ “
تحسین نکات مثبت، به نوجوانان حس اعتماد به نفس می بخشد و سرزنش و تحقیر و گوشزد مکرر نقطه ضعف هایش، حس خلاقیت را از او سلب می کند و به او احساس ضعیفی و بی ارزشی می دهد.
سختگیری های افراطی ، نوجوان را وادار به پنهان کاری خواهد کرد، پس سعی کنید بیش از حد او را محدود نسازید. اگر به آهنگ خاصی علاقه دارد، شما نیز در ظاهر امر چنین وانمود کنید که آن آهنگ را دوست دارید. زیرا عدم درک نیازهای روحی – عاطفی او، فرزند نوجوانتان را به جاذبه های خارج از منزل خواهد کشاند.
با او به احترام صحبت کنید
مطمئن باشید در مقابل رفتار محترمانه شما با فرزند نوجوانتان، او نیز در برخورد با شما همین شیوه را برمی گزیند، البته نه در طی یک روز و یک هفته. همیشه به او احترام بگذارید تا او نیز چنین کند. از سرکوفت زدن و سرزنش نوجوان به ویژه در حضور دوستان و آشنایان بپرهیزید و به جای آن، عشق و علاقه خود را نسبت به او بر زبان آورید.
اغلب پدرها با بزرگ شدن دخترانشان، از آنها فاصله می گیرند و قبول این مطلب که ممکن است دخترشان هنوز هم بخواهد مانند گذشته با آنها شوخی و بازی کند، دشوار است. مادرها هم در برابر فرزندان پسر بالغ خود همین شیوه را انتخاب می کنند. اما فراموش نکنید که دخترها هنوز هم فرزند پدرشان و پسرشان فرزند مادرشان هستند.
این شیوه رفتاری نوجوان را دچار نگرانی می کند و ممکن است نزد خود بیندیشید که دیگر مورد توجه پدر و مادر خود نیست.