تبلیغات کلیکی و کسب در آمد لطفا کلیک کنید برای حمایت از ما

جستجو در کل مطالب این وبلاگ

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

اميد به زندگي در زنان


برخورداری از سلامت جسمی ، روانی واجتماعی از جمله مهمترین ضرورتهای انسانها درهر جامعه ای است که وجود آن علاوه بر فوایدشخصی و اجتماعی ، موجب ارتقاء و رشد یک جامعه نیز می گردد. بر همین اساس در دین ا سلام و کتاب قرآن تاکید فراوانی بر سلامتی انسان شده است . در اصول سوم ، بیست و نهم و چهل و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز این امرمورد تاکید فراوان قرار


برخورداري از سلامت جسمي ، رواني واجتماعي از جمله مهمترين ضرورتهاي انسانها درهر جامعه اي است كه وجود آن علاوه بر فوايدشخصي و اجتماعي ، موجب ارتقاء و رشد يك جامعه نيز مي گردد. بر همين اساس در دين ا سلام و كتاب قرآن تاكيد فراواني بر سلامتي انسان شده است . در اصول سوم ، بيست و نهم و چهل و سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز اين امرمورد تاكيد فراوان قرار گرفته است در آخرين نشست سران كشورهاي جهان در <<اتاوا>> تعريفي كه از توسعه ارائه شده است <<محور توسعه پايدار،انسان سالم >> بود. در كشور ما وزارت بهداشت درمان آموزش پزشكي ، متولي بهداشت وسلامتي مردم است ، براي آگاهي از وضعيت سلامت در جامعه و اقداماتي كه در اين زمينه دركشورمان صورت مي گيرد با دكتر محمد اسماعيل اكبري معاونت سلامت اين وزارتخانه ، مصاحبه اي انجام داده ايم . دكتر اكبري فوق تخصص جراحي غدد و سرطان از آمريكا، فوق تخصص بيماري هاي ريه از ايران و متخصص جراحي واستاد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي مي باشد.وي 20 بهمن 1357 از طرف كميته انقلاب اسلامي در يكي از استانها، مسئول تشكيل كميته بهداشت و درمان شده است و بعدها در مسئوليت تغيير نظام آموزش پزشكي جامع نگر در كشور مشاور وزير و معاون بهداشتي ايفاي خدمت كرد.وي معتقد است پيشگيري ، درمان و ارتقاء هر سه بايد در قالب اعمال و رفتار ما وجود داشته باشد.
دكتر اكبري صاحب تاليفات و سخنرانيهاي متعددي است . ايشان با حوصله بسيار و صميمانه در دفتر كار خود دعوت ما را پذيرفتند و به سئوالات ما پاسخ دادند.
همسران : هفته سلامت در فروردين ماه امسال برگزار شد به عنوان اولين سئوال بفرمائيدبرگزاري چنين مراسمي چه فوايدي دارد و چه اهدافي با اينگونه برنامه ها دنبال مي شود؟
اكبري : امروزه بحث بيماريها حتي با ده سال پيش كاملاء متفاوت شده است ، بيماريهايي كه درحال حاضر گريبانگير ما هست بيشتر بيماريهاي رفتاري و بيماري غير واگير هست ، در نتيجه ضرورت دارد كه استراتژي عملياتي وزارت بهداشت هم داراي تغييراتي شود، براي مثال يك سري از بيماري ها هست كه فقط توسط وزارت بهداشت هدايت مي شود به عنوان مثال وقتي مي خواهيم سرخك را كنترل كنيم ، وزارت بهداشت خودش واكسن را تهيه مي كند و آن را تزريق مي كنند. اما وقتي كه مي خواهندبيماريهاي قلب و عروق را مهار كنند، ديگر دراختيار خودش نيست بايد كسان ديگري كارهايي انجام دهند بايد مواد غذايي مردم اصلاح شود،بايد وزارت بازرگاني روي غذاهايي سوبسيد دهدكه نياز اصلي مردم هستند. بايد وزارت كشاورزي هر روز غذائي را تهيه كند كه نياز اصلي مردم كشوراست ، يارانه ها در سازمان مديريت بايد به جايي برسد كه نياز اصلي مردم مي باشد و تاءمين سلامت مي كنند يا وقتي سوانح و حوادث پيش مي آيد ومرگ و ميرناشي حاصل از آن وزارت راه بايدكاري كند، وزارت صنايع و معادن براي اتومبيل سازي كاري انجام دهد، ما براي اينكه بتوانيم اين مسائل را به بيرون از بخش وزارت بهداشت منتقل كنيم هفته سلامت را طراحي كرديم و بحمدا…توفيق داشتيم . اين اولين تجربه ما بود و تا حدزيادي نشان داديم كه مردم براي سلامتي شان چه كارهايي بايد بكنند، به چه پنجره هايي نگاه كنند،كجا را بايد ببينند و سازمانهاي بيرون از بخش وزارت بهداشت را هم تا حدود زيادي به جايگاهي كه دارند در تاءمين سلامت مردم آگاه كرديم ، به نظر من برگزاري اين مراسم موفقيت آميز بود. به ويژه در بعد امنيت كه با نيروي انتظامي به توافقات بسيار اصولي در رابطه با حوادث ترافيكي رسيديم .
همسران : تعريفي از انسان سالم ارائه دهيد و با توجه به تعريف سازمان جهاني بهداشت از انسان سالم ، توضيح دهيد كه شاخص هاي موجود درايران چقدر به آن نزديك است ؟
اكبري : ضرب المثلي است كه مي گويد: <<عقل سالم در بدن سالم است >>، اين ضرب المثل از نظرعلمي كاملاء مردود شده است و ديگر قابل قبول نيست ، چون كسي كه ديابت دارد آيا عقل سالم ندارد يا كسي كه پايش شكسته است يا كسي كه فلج مي باشد يا كسي كه اتفاقي برايش افتاده ا ست ، مادر حقيقت اين را ديگر قبول نداريم اما سلامتي هم كه تعريف مي كنيم يك سلامت جامعي نيست يعني به مفهوم اينكه مشتمل باشد، انسان سالم كسي است كه هم از نظر روحي ، هم از نظر رواني ، هم از نظر اجتماعي هم از نظر معنوي و هم از نظرجسمي ، نهايتاء سلامتي داشته باشد در حدي كه قادر به توليد باشد، اگر كسي از نظر اجتماعي سالم نباشد يعني نداند كه در كجاي جامعه قرار گرفته است و چه تعريفي در اجتماع دارد و در قبال ديگران در جامعه چه وظيفه اي به عهده اش هست اين شخص نمي تواند به راحتي زندگي كند، دائماءفكر مي كند كه بايد به ديگران تعرض كند، دائماءفكر مي كند كه بايد حقي را از كسي بگيرد. در ارتباط با شاخصهاي سلامتي در ايران هم بايد بگويم : برخي از اين شاخصها قابل ارزيابي نيست كه من به دقت از آنها نام ببرم ، به خاطر اينكه شما ارزشيابي شاخصهاي اجتماعي را نداريد، ما ارزشيابي شاخصهاي معنوي را نداريم ، اما فرايندكار را داريم اگر ما فرض كنيم در رانندگي به حق همديگر تجاوز مي كنيم اين بدان معناست كه سلامت اجتماعي نداريم ، اگر ما حق و حقوق همديگر را در مسائل خانوادگي و زناشويي رعايت نمي كنيم يعني مشكل داريم ، الان ديگر موءلفه هادست خود مردم است ، خود مردم مي توانندارزشيابي كنند كه آيا ما در ترافيك سلامت جتماعي داريم يا نه ؟ سلامت رواني داريم يا نداريم ، مثلاء ما مي بينيم در رفتارهاي اجتماعي كه در جامعه اتفاق مي افتد، خيلي از مردم شراكت مي كنند به عنوان مثال كمك به مردم فقير، كمك به مردم نيازمند، كمك به دانش آموزان فقير و…اين افراد احساس تكليف مي كنند مثل اينكه وظيفه شان هست اين يك سلامت اجتماعي معين شده است خوب اينها موءلفه هايي هست كه هركس مي تواند خودش در رابطه با آن تصميم بگيرد. بنابراين براي انسان سالم يك شاخص نداريم .
همسران : در حال حاضر ميزان اميد به زندگي در ايران چقدر است ؟
اكبري : در حال حاضر براي مردان 68/5سال است و براي زنان 70/5 سال ، زنان در تمام دنيا از مردان اميد به زندگي بالاتري دارند دركشور ما تقريبا حدود 2 سال زنان بيشتر از مردان ،اميد به زندگي دارند، در همه جاي دنيا بين 6 ماه تا حداكثر 1 سال اين اختلاف هست ، اما اين 2سال در كشور ما به چه علت است ؟ به اين خاطر كه ما مردان را بيشتر مي كشيم ! و شايع ترين علت آن جوان كشي است ، من اصرار دارم لفظ كشتن را به كار ببرم ، بخاطر اينكه مي شود نكشت ! يك زماني مرگ هست كه طرف 80 سالش مي شود ومي ميرد، اصلاء يك اتفاق طبيعي است . اما اتفاقاتي مي افتد كه در حوادث مردم را مي ميرند و نكشتن مفهومش اين است كاري كنيد كه نميرند. بنابراين علت اختلاف زياد بين اميد به زندگي مردان وزنان مرگهاي زودرس و پيش هنگامي است كه درجامعه ما و در رابطه با مردان بيشتر از جامعه زنان است و اين حا لت طبيعي ندارد و كمي غيرعادي است .
همسران : مهمترين عواملي كه سلامت جامعه ما را دچار مخاطره ساخته است در حال حاضر چه مي باشند؟ به عبارتي مهمترين علل مرگ و مير درجامعه كنوني ايران چيست ؟
اكبري : شايع ترين علت مرگ در كشور ما بيماريهاي قلب و عروق است . روزانه به طورمتوسط 800 تا 850 نفر در ايران فوت مي كنندكه از اين بين ، 300 نفر بخاطر بيماري هاي قلب وعروق از بين مي روند، بنابراين رقم بسيار بالائي است ، كمي بيشتر از يك سوم ، يعني حدود 35درصد از عوامل مرگ در كشور قلب و عروق است ، ميانگين سن بيماراني كه از قلب و عروق فوت مي كنند، 68 سال است و معمولا چندفاكتور زمينه ساز بروز بيماري هاي قلب و عروق است : 1 -دخانيات 2 -تغذيه نامناسب 3 -كمبودفعاليت فيزيكي 4 -استرس رواني 5 – بيماريهاي نهفته مثل فشار خون يعني طرف نداند كه اين بيماري را دارد و درمان هم نكند و يا بداند ودرمان نكند، اين بيماري نهفته كه فشار خون است فقط بيماري است و دلايل ديگر مانند دخانيات ،تغذيه ، كمبود فعاليت فيزيكي و استرس رواني ،هيچكدام نه ميكروب هستند نه واكسن دارند و نه مي شود فرصتي به آنها داد تا خوب شوند. اين معضل يك برنامه بسيار وسيع و جامعي را مي طلبد،در اين بين وظيفه ما است كه مشكلات مردم را حل كنيم . يعني اگر الان مي گوئيم بيشترين علتي كه مردم فوت مي كنند بيماريهاي عروقي است بايد بدانيم حدود 40 درصد اين بيماريها قابل پيشگيري است و مي توانيم اين مشكل را حل كنيم ،براي مثال ابتدا بايد بيائيم سراغ غذا، بايد بياييم سراغ فعاليت فيزيكي ، سراغ دخانيات و… دومين علتي كه مردم ما را از بين مي برد سوانح و حوادث است متاسفانه به طور متوسط روزانه 110 نفر بر اثرحوادث فوت مي كنند كه حدود نصف اينها يعني 55 نفرشان بدليل حوادث ترافيكي از بين مي روند كه ميانگين سني شان حدود 35 سال است يعني ما در روز 55 نفر انسان ميانگين 35ساله كه معمولاء يا پدر و يا مادر خانواده هستند يا بالاخره نان آور خانواده اند با سوانح و حوادث ترافيكي از دست مي روند و اين حوادث قابل پيشگيري است كه به اين ها بايد قتل ، خودكشي ،سقوط از ارتفاع، سوختگي و… اضافه كرد. گر چه حدود 98 درصد حوادث قابل پيشگيري است .بنابراين اگر ما همتي كنيم و در اين رابطه كه دومين علت مرگ است برنامه ريزي داشته باشيم ،قادر خواهيم بود اين عامل مرگ را از كشورحذف بكنيم ، قابل ذكر است مرگ و مير حاصل ازسوانح دومين عامل در كشور است اما مهمترين علت در سال هاي اخير است به عبارتي بهتر بگويم بيماران قلب و عروقي به طور متوسط در سن 68سالگي مي ميرند، ولي اينها در 35 سالگي مي ميرند، انساني كه قرار بوده 35 سال ديگرزندگي كند اما مي ميرد، بنابراين ميانگين را پايين مي آورد در نتيجه سالهاي عمر از دست رفته دركشور، كه مهمترين سرمايه يك كشور است ، به اين ترتيب از بين مي رود. سومين علت مرگ سرطانها هستند. چهارمين علت مرگ هم بيماريهاي زنان و زايمان است .
همسران : سلامتي در توسعه پايدار چقدر نقش دارد و چگونه مي توان
فرهنگ سلامتي را درجامعه توسعه داد؟
اكبري : ببينيد بحث توسعه پايدار به زبانهاي مختلف و در ابعاد مختلفي مطرح شده است .توسعه ثروت عامل توسعه پايدار تلقي مي شود،يكبار نيروي انساني عامل توسعه پايدار تلقي مي شد، يكبار ميزان درآمد كه اين فرق مي كند باثروت ، عامل توسعه پايدار تلقي مي شد، يعني ثروت بود كه پول بيشتري در كشور جمع مي كرد،سوئيسي ها به اين سمت حركت كردند، پول دنيارا جمع كردند، آمريكائيها آمدند گفتند درآمدبايد زياد بشود و رفتند به سمت افزايش درآمد،الان ديگر دنيا و مديريتهاي اجتماعي هيچكدام ازاينها را به عنوان توسعه نمي پذيرد. به همين جهت شما مي بينيد كه يك دفعه يك اتفاقي مي افتد،هواپيمايي به برجي در آمريكا اصابت مي كند،نظام اقتصادي اش در حدي متزلزل مي شود كه ناچار مي شود دنيا را به جنگ بكشاند تا بخواهدجبرانش كند، پايداري توسعه مبتني بر وجودثروت نيست مبتني بر وجود درآمد هم نيست بلكه مهمترين فاكتور لازم براي پايداري توسعه ، انسان سالم است اين را قبلاء پزشكان مي گفتند و امروزمتخصصان اقتصادي مي گويند، سازمان ملل متحديك گروه اقتصادي دانشگاه <<هاروارد>> را به رهبري <<ساكس >> با دو هزار نفر موظف كرد كه ثابت كنند چه چيزي محور توسعه پايدار است واين افراد اقتصادي ثابت كردند كه اگرسرمايه گذاري در سلامت انجام بگيرد درآمداقتصادي اش از هر نوع سرمايه گذاري ديگري بالاتر هست يعني اگر شما براي سلامت سرمايه گذاري كنيد فقر را ريشه كن مي كنيد ضمن اينكه درآمد بيشتري هم حاصل مي كنيد و ثروت بيشتري هم جمع مي كنيد. بنابراين امروز تقريبا به عنوان يك شاخصه و مولفه قطعي در دنيا ثابت شده است كه <<انسان سالم >> محور توسعه پايداراست .
همسران : الگوي مصرف غذايي ايرانيان چقدرصحيح است و چه تغييراتي بايد در آن صورت گيرد؟
اكبري : كاش فرصتي بود تا با اسلايد اينها را به شما نشان مي دادم چون به اعتقاد من مهم است كه خبرنگار قضيه را با روح و جسمش درك كند،احساس كند و برود به همسرش هم ياد بدهد، به بچه اش هم ياد بدهد به پدر و مادرش منتقل كند تا
انتقال آن به مردم آسان شود. در ارتباط با موادغذايي ما 2 تا <<سيري >> داريم يك <<سيري >> به مفهوم سيرشدن (سيري فيزيكي )، يعني چيزهايي جلوي انسان بگذارند كه آنها را بخورد واحساس سيري كند يكي و ديگر <<سيري سلولي >>…بهتر است از بحث سلولي آغاز كنم . ما دركشورمان هم سيري يعني پرخوري سلولي داريم و هم گرسنگي سلولي ، به عنوان مثال ما در مملكت 40 درصد گرسنگي سلولي كلسيم داريم يعني 40درصد مردم ما ميزان كلسيم دريافتي شان كم است مفهوم كلسيم دريافتي كه در سنين مختلف تعاريف متفاوتي پيدا مي كنند. اين بچه ها دچار<<استوملاسي >> مي شوند، نرمي استخوان پيدامي كنند خوب نرمي استخوان به كوتاهي قد منجرمي شود، يعني قرار بود بچه 6 سانتيمتر بلندتر شودحال 2 سانتيمتر بلندتر شده است . چون كلسيم كافي در استخوان نبوده كه جبرانش كند و درسنين بالاتر به شكلهاي ديگري خودش را نمايان مي كند مثلاء بيماري قلبي – عروقي در سنين ميانسالي و در سنين بالاتر اشكالات استخواني واسكلتي را نمايان مي كند شما ببينيد چند درصدمادربزرگها و پدربزرگها الان وقتي در خانه مي نشينند مي توانند نمازشان را درست بخوانند،عيب اسكلتي دارند، قادر نيستند درست خم وراست شوند. در حاليكه آرزو دارند است آخرعمري نمازشان را درست بخوانند، يكي از علل اين عيبهاي اسكلتي كمبود كلسيم است منبع كمبود كلسيم ، كمبود مواد لبني است . ما دركشورمان ميزان مواد لبني مان بسيار كمتر ازاستاندارد مصرف مي شود. نكته مهمتر اين كه آن دوسوم هم نسبت به جمعيتهاي مختلف ، متفاوت است ، آمارها نشان مي دهد كه ما دو سوم استاندارد لبنيات مي خوريم اما اگر مقايسه كنيم بچه بنده با يك بچه فقير خيلي فرق مي كند من مي خورم ، يك خورده هم زيادي مي خورم اواصلاء گيرش نمي آيد بنابراين توزيع ما نامناسب است كه اين توجه مديران ستادي امور اجتماعي را مي طلبد پس ما موظفيم به فكر سلامت جامعه باشيم . اين حرفها و آمار و ارقام ما را وزارت بازرگاني پذيرفت شما در جريان هستيد كه در 10منطقه محروم كشور در سال گذشته شير يارانه اي ،در مدارس توزيع كردند، اميدواريم كه اين يارانه به 30 ميليارد تومان در سال تحصيلي جاري برسد. حالا بودجه بيشتر شود سعي مي كنيم عددمان را بزرگتر كنيم و به مناطق محرومترگسترش دهيم آموزش و پرورش در بعضي مناطق با شيرفروشان قرارداد بست كه شير را ارزان به بچه مدرسه ايها بدهند خوب اينها يه عده بچه مدرسه اي بودند كه مي خريدند و هيچ مشكلي هم نبود يك عده هم بودند كه اين پول را نداشتند كه اين اصلاء باعث بغض ما شد بخاطر اينكه نقض غرض است . ضربه اي كه آن بچه از شيرخوردن مي خورد، بعد رواني آن بيشتر است از اينكه خودشير را بخورد بنابراين ما خواهش كرديم كه همين كار را ديگر نكنند گرچه كار بدي نبود اگرمدرسه اي قرار است اينكار را كند خودش اينكاررا بكند براي فقيرها هم پول بگذارد و شير تهيه كند كه در حال حاضر اين طرح ما نيست طرح مافقط مناطق محروم است كه رايگان توزيع مي شود يك روز در ميان به بچه مدرسه اي ها شيرمي دهند كه كفايت هم مي كند، البته ما آرزومنديم هر روز داده شود. بحمدا… وزارت بازرگاني خيلي با ما همكاري كرده است . خيلي با يكي ، دو سال پيش فرق كرده است وقتي اين حرفها را شروع كرديم اصلاء قبول نمي كردند اما حالا قبول كردند كه ما حرف بي خود نمي زنيم ، استاندارد داريم ، دليل علمي داريم ، تحقيقات كرديم ، جمع كرديم حالا بهشان نشان داديم كه شما به اين گروه فقير يارانه منتقل كنيد، ما سود مي بريم حتي مي گوئيم از كجا يارانه برداريم ما در ايران بيش از 40 درصد اضافه روغن و شيريني مصرف مي كنيم درست برخلاف پروتئين و لبنيات كه كم بوده مصرف چربي وشيريني ما بيش از حد معمول است براي اينكه مايارانه را به شكر مي دهيم يارانه را از آن بگيرند، درفرهنگ ما روغن خوردن و سرخ كردن رايج است ولي وقتي يارانه را به لبنيات منتقل كرديم اين فرهنگ عوض مي شود و به مصرف شير اضافه مي شود، اگر نوشابه ارزان گيرش بيايد، آن فقيرمي رود نان و نوشابه قاطي مي كند اما نان و شير رانمي تواند، چون گرانتر است ، اگر شير را ارزان كنيم و نوشابه را گران بدهيم به هيچ عنوان ضررنمي كنيم كسي كه دلش نوشابه مي خواهد مي رودنوشابه مي خورد. شير بايد ارزان باشد و دست همه باشد سبزي و ميوه هم متاسفانه كم مصرف مي كنيم در حاليكه سبزي و ميوه در مملكت ما دورريخته مي شود بنابر اين در سبد غذايي ما چربي وشكر به طور كلي بالاتر از حد معمول است ما بايدبدانيم كه حدود 40 درصد مردم چاقند و حدود20 درصد مردم كمبود مواد غذايي دارند نه سوءتغذيه ، تنها درصد كمي سوء تغذيه دارند كه اميدواريم به وضع اين افراد هم هر چه زودتررسيدگي شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر